اخه میدونی چیه زن داداشم برا عروسیش حامله بود عروسیش یهوویی شد ..پدرم گفت تنبیه برات طلا نمیخرم ...ولی بفت براش گرفت و فقط هم به پدرش گفت براش طلا خریدم پدرش هم گفت بهش نگیم ...ماهم نگفتیم حتی به داداشم ولی شب عردسی بهش طلا دادیم .گوشواره مادرم از قیل داشت رفت براش قسطی دستبند و گردنبند خرید ...چقدر هم خوشگل بود هنوز به دلمه ولس به سه مله نرسید به بهونه کابینت خونش فروختش ?
1402/02/16 09:05