خدا کنه بخیر بگزره

بخدا همش دعا میکنم خدا حتی برای دشمنمم نیاره که مریضی بچشو ببینه

دقیقا بدترین شکنجه واسه هر پدر مادری بیماری بچشه

پاسخ به

من الان حاملم دکتر گف بچت کلیاش ورم داره ایقدر داغونم

ایشالله رفع شه عزیزم

پاسخ به

ایشالله رفع شه عزیزم

ان شالله

پاسخ به

من الان حاملم دکتر گف بچت کلیاش ورم داره ایقدر داغونم

ببین استرس بدتره
الان هیچکار نمیتونی بکنی واسه کلیش که بهتر بشه
حداقل کارت اینه که استرس نداشنه باشی تا اون فرشتع اروم باشه اون تو
حالش خوب باشه

مامان زهرا الان گل پسرت چند وقتشه

پاسخ به

ببین استرس بدتره الان هیچکار نمیتونی بکنی واسه کلیش که بهتر بشه حداقل کارت اینه که استرس نداشنه باشی...

فقط میگم خدا خودت کمکم کن باباش بدتر از منه
خیلی حساسه
غصه میخوره

خیلی برام دعا کنین

ایشالله ب حق امام حسین بعد زایمانت رفع شه

محتاجیم ب دعا

پاسخ به

واقعا خدا به آدم قدرتشو میده صبوریشو میده

دقیقا...
من تا قبل از این اتفاق باورم نمیشد
من وقتی صدام کردن برم اتاق عمل پاهام میلرزید اما خداشاهده همینکه پاموگذاشتم تو ریکاوری صورت بچمو دیدم انگار حالم خوب شد قدرت گرفتم..نه بغض داشتم نه میخواستم گریه کنم هیچی اصلا

پاسخ به

فقط میگم خدا خودت کمکم کن باباش بدتر از منه خیلی حساسه غصه میخوره

دقیقا حالتو میفهمم
همه خاطراتم زنده میشه برام این حرفا رو که میزنی

پاسخ به

ایشالله ب حق امام حسین بعد زایمانت رفع شه

ان شالله ممنونم ??

پاسخ به

دقیقا حالتو میفهمم همه خاطراتم زنده میشه برام این حرفا رو که میزنی

شما ورم کلیاش چند بود ؟؟

مامانم همش میگه هرچی خدا بخاد با مصلحت خدا نمیشه ک جنگید

پاسخ به

دقیقا... من تا قبل از این اتفاق باورم نمیشد من وقتی صدام کردن برم اتاق عمل پاهام میلرزید اما خداشاهد...

من مث حالت رو تو سونوگرافی داشتم تا وقتی سوار اسنپ شدم زار میزدم بچم بغلم بو تک و تنها با یه ساک وسیله تو گرمای شدید رفتم سونوگرافی دو ساعت معطل شدم ولی وقتی کارش راه افتاو با اینکه ورمش بیشتر از قبل تولدش شده بود خیلی راحت پذیرفتم و قوی شدم اون لحظه
امیدوارم موقع عکسش هم همینجوری باشم

پاسخ به

مامان زهرا الان گل پسرت چند وقتشه

24 مرداد 9 ماهش تموم میشه

چند وقتته الان؟؟

پاسخ به

مامانم همش میگه هرچی خدا بخاد با مصلحت خدا نمیشه ک جنگید

ببین نصیحت نیس حرفام
اما واقعا راست میگه مامانت
من ختمی نبود که نذارم
نذری نبود که ندم
هرکار کردم نشد که نشد...هربار بردم سونو چکاپ گفتن بیشتر از قبل شده

دیگه دفعه اخر از اتاق سونو که دراومدم فقط زبونم لال کفر میگفتم
خدامنو ببخشه
مییگفتم خدایا کجایی که دعاهامو نمیبینی چرا صدامو نمیشنوی

نذر همه اماما...یعنی هررر دعایی بگی خوندم

اخ عزیزم?

پاسخ به

من مث حالت رو تو سونوگرافی داشتم تا وقتی سوار اسنپ شدم زار میزدم بچم بغلم بو تک و تنها با یه ساک وسی...

اخی

اما خب قسمتش این بود عمل بشه
شوهرم میگفت شاید بهتر بوده براش که عمل بشه...اینقد غصه نخور
ببین اونم خیلی غصه میخورد اما من داشتم اب میشدم ذره ذره
درصورتی هم که هیییییچکس خبر نداشت
فقط مامانم...