سقط مکرر تبریز

241 عضو

پاسخ به

چقد آرزو میکردم جای یکی از اونا بودم با کلی درد و خون و عذاب بلند میشدم بچمو بغل میگرفتم و بهش شیر م...

قشنگ درکت میکنم. روزی ک من کیسه آبم سوراخ شد و سقط یکی از قلام قطعی شد تو اتاقی بستری شدم م بچه دنیا اومده بود و میخواست مرخص شه. تخت نوزاد کنار تخت من بود وای ک چقدر دلم خون بود اون لحظه

1402/03/06 12:55

حتی بخاطر اینکه خاطره بد نشه برا اون مامان گریه نکردم

1402/03/06 12:56

شرایط هممون سخته
چه کسایی که حسرت تست مثبت دارن چه ماهایی که از دست میدیم
ولی دل بزرگی دارین که اینکارو میکنید

1402/03/06 12:56

البته نمیدونم شاید شرایط مجبورتون میکنه
ولی من تجربه کردم اگه جوی اذیتتون میکنید تا کنار اومدن باهاش از اون جو دور بودن بهتره

1402/03/06 12:57

پاسخ به

البته نمیدونم شاید شرایط مجبورتون میکنه ولی من تجربه کردم اگه جوی اذیتتون میکنید تا کنار اومدن باهاش...

اذیت نمیشدم با دل و جون از خواهر شوهرمو پسرش مراقبت میکردم

1402/03/06 12:58

پاسخ به

البته نمیدونم شاید شرایط مجبورتون میکنه ولی من تجربه کردم اگه جوی اذیتتون میکنید تا کنار اومدن باهاش...

من دور بودن بدتر اذیتم میکنه. مثل فرار کردن از شرایطه سعی میکنم خودمو وفق بدم

1402/03/06 12:58

فقط یه حسرت بزرگی رو دلم بود که چرا من نتونستم هیچوقت این لحظه رو ببینم

1402/03/06 12:58

پاسخ به

اذیت نمیشدم با دل و جون از خواهر شوهرمو پسرش مراقبت میکردم

من درکت میکنم یه حس حسرت. یا اینکه آدم خودشو جاشون میذاره

1402/03/06 12:58

پاسخ به

فقط یه حسرت بزرگی رو دلم بود که چرا من نتونستم هیچوقت این لحظه رو ببینم

الان پستتو خوندم. 26 هفته ک میشه نگه داشت علتش چی بود؟؟

1402/03/06 13:00

پاسخ به

من دور بودن بدتر اذیتم میکنه. مثل فرار کردن از شرایطه سعی میکنم خودمو وفق بدم

آره دقیقا.منم خیلی دلم سبک شد که خودم پیشش بودم بخدا فک میکردم خودم زابمان کردم اینقد خوشحال بودم

1402/03/06 13:15

پاسخ به

الان پستتو خوندم. 26 هفته ک میشه نگه داشت علتش چی بود؟؟

26 هفته خیلی ضعیفه.مال من کلا خون و اکسیژن کم بهش میرسید 600 گرم بود

1402/03/06 13:16

پاسخ به

آره دقیقا.منم خیلی دلم سبک شد که خودم پیشش بودم بخدا فک میکردم خودم زابمان کردم اینقد خوشحال بودم

منم همچین حسی بهم میده

1402/03/06 13:47

پاسخ به

26 هفته خیلی ضعیفه.مال من کلا خون و اکسیژن کم بهش میرسید 600 گرم بود

آهان اونجوری آره

1402/03/06 13:48

پاسخ به

فقط یه حسرت بزرگی رو دلم بود که چرا من نتونستم هیچوقت این لحظه رو ببینم

ایشالا به زودی شما و همه چشم انتظارا مامان میشین و این حسرت تموم میشه

1402/03/06 14:20

پاسخ به

من دور بودن بدتر اذیتم میکنه. مثل فرار کردن از شرایطه سعی میکنم خودمو وفق بدم

روحیات هرکسی یه جوریه

1402/03/06 14:20

پاسخ به

ایشالا به زودی شما و همه چشم انتظارا مامان میشین و این حسرت تموم میشه

ان شاالله.

1402/03/06 14:26

پاسخ به

روحیات هرکسی یه جوریه

آره .منم اگه از موقعیت دور باشم خییییییلی فکر میکنم هزار تا خیال میاد تو ذهنم.واسه خواهر شوهرم همش میگفتم وقتی بچش بدنیا بیاد چجوری رفتار کنم وقتی اولین بار میبینمش همش میگفتم حتما اون لحظه خییییلی گریه میکنم حتما خیلی دلم به حال خودم میسوزه اما چون خودم از اولین لحظه پیشش بودم دیگه این حس هارو ندارم

1402/03/06 14:28

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1402/03/06 16:35

پاسخ به

تصویر

هر گلی یه وقتی باز میشع

1402/03/06 17:20

خانما قیمت ازاد لووکسین چنده؟

1402/03/06 17:23

پاسخ به

خانما قیمت ازاد لووکسین چنده؟

من استفاده نکردم اطلاعی ندارم

1402/03/06 17:42

پاسخ به

خانما قیمت ازاد لووکسین چنده؟

قرص تیرویید؟؟

1402/03/06 17:56

یادم نیست چقدر بود ولی قیمتی نداشت

1402/03/06 17:56

پاسخ به

قرص تیرویید؟؟

اره

1402/03/06 18:12

?

1402/03/06 18:12