همین مادر شوهر اومد نشست پیش منی مه تازه سقط کردم
گفت نوه چجوری اینقدر شیرینه
دستاشو باز کرد گفت وقتی نوه ام از در میاد میپره بغلم انگار دنیا رو بهم میدن
منظورش بچه جاریم بود
دز صورتی که حتی یه سلام خشک هم بهش نمیکنه یه بوسم نمیده
فقط هدفش این بود متو بسوزونه
1402/07/07 02:30