سقط مکرر تبریز

244 عضو

نه بابا توام دوستم اونجا زایمان کرد فکرکنم 1هفته ام بچه اش دستگاه بود 1میلیون و خرده ای داده بود

1402/08/28 18:11

من عفونت شدید ادرار داشتم دفع پروتئین داشتم از ده هفته هی آزمایش میدادم دوپور می‌گفت دو بسته شیاف بنویس بره هیچی نیس هی شیاف پروژسترون میداد وسلام هی من می‌گفتم دفع پروتئین مثبت زده عفونت خیلی شدید دارم البته پنهان بود عفونتم سوزش خارش ترشح هیچی نداشتم اصلا اونقد محل نداد نداد زد کیسه آبم پارع شد
دهانه رحمم کامل باز بود سونو خودش میکرد پول می‌گرفت بیرون نمیذاشت برم روز زایمان حس میکردم نخ میخوره بهم از تو دهانه پایینه سونو دادم بیرون گفت فانل کاملی سرویکس 30 برو ببین دکترت چی میگه عصر رفتم پیشش گفت ای وای فانل کاملی برو شیاف بردار شیب بده تموووووم دیگ هیچی نگفت همون روزش زایمان کرپک

1402/08/28 18:21

من اینجوری میدونم که لنفوسیته خودتو تزریق میکنن

1402/08/28 21:13

همش افقیم

1402/08/29 11:04

ایلین پانکچر شده در انتظار انتقال دکتر سلیمانی
فاطمه پانکچر شده در انتظار انتقال دکتر دانایی
پریسا شروع سیکل دکتر دانایی
صنم شروع سیکل دکتر دانایی
مینا شروع سیکل دکتر حکیمی
منم که فعلا بلاتکلیف دکتر دانایی

1402/08/29 16:34

اگه 30
3روز تاخیر

1402/08/29 16:38

برا منم از حکیمی وقت بگیرین برم تعیین سلامتو ازش جویا بشم

1402/08/29 16:41

حکیمی منو دفعه پیش گفت مطمینم با هیدروکسی جواب میگیری
حتی سرم هم نمیخواد
ولی نشد

1402/08/29 16:41

منم گفت شوهرتو ببر پیش بابایی،ازش نامه بگیر بیا ،شروع کنیم پانکچرو،بابایی هم باید تسه کنه شوهرمو

1402/08/29 16:45

بنظرم همین آمپول ها ک ب دور ناف میزنن بخاطر اونه
زن داداش منم ب انتقالی سری دوم ک از این آمپول ها میزد بچش 6 ماهه سقط شد
برای این دوقلو ها دیگه خودش کم میزد
ی روز میزد دو روز دیگه نمیزد اینجوری کنترل کرد ت بچه ها موندن

نمیدونم والا من تجربه اینها رو ندارم ت حالا هم نزدم اینجور چیزها
فقط خدا کمک کنه

1402/08/29 17:08

من میگم شاید قلب داره فقط رشدش ضعیف مونده

1402/08/29 17:34

خخخ ایوای از دست تو سلام داره اونم تو کار خودشه من زیاد نمیرم همون جمعه ها ماباغ داریم میاد اونجا دیگه اونجام بزور تحمل میکنم حرفاشو میشینه ازقدیما میگه زنداییامون اینچنین بودن با مامان بزرگم اونچنین کردن اونروزی میگه مونده به زن دیگه مادرشوهرو تحویل بگیره یا نه یکی نیس بگه که نه که خواهرای خودت تحویل میگیرن والاه ازما بدبخت تر نیس بحد کافی الع رسیدگی کردیم انتظار اینا این بوده ک مادرشوهربیاد خونه من بمونه انگار

1402/08/29 17:44

مگه نمیگی همسایه ای

1402/08/29 17:45

یعنی لوله هاش بسته بوده پس چطوری لقاح اتفاق افتاده؟

1402/08/30 01:36

اونایی که اصلا باردار نشدن
یا ای یو ای منفی
ای وی اف منفی دارن بهتره کنترل بشن

1402/08/30 19:55

من اسفند سقط سومم بود
با وجود داروی ایمنی و اسپرین انوکسا
وقتی فهمیدم سقطه اومدم اینجا
کلی بهم توپیدن که داروهات کامل نبوده و چرا نیومدی تهران
فلانی برا دکتر میاد تهران و فلان
درسته خیلی اطلاعات گرفتم خیلیا کمکم کردن
ولی بازم با وحود داروهای کاملتر نشد
این میزارم به حساب خواست خدا

1402/08/30 20:21

آخه دیگه چهار سال دیدن از تیزرو نتیجه نمیبینن باید زودتر میومدن

1402/09/01 00:05

آخی عزیزم ببین چیا با معدت نمیسازه شبا استفاده نکن شامتم زود بخور و حجم کم ،شبا میوه نخور قرص هاتم بین غذا استفاده کن هروقت معدت درد کرد یه کوچولو نون خشک بخور من چای نبات یا گاها یه قاشق مربا خ عسل میخوردم بهتر میشدم منم هروقت باردار میشم معده درد میگیرم اینارو رعایت میکردم بهتر میشدم

1402/09/01 00:31

صبا میخوام ولی نمیشه چون همه میدونستن بارداریمو هر کی میشنوه انقدر زار میزنه میگم خدایا بنده هات سختی های منو دیدن انقدر دلشون برام میسوزه پس تو که میگن الرحمن الراحمینی چرا اخه چرا ......😭😭😭

1402/09/01 07:51

اره خودم گفتم بهش گفت باید الدی بخوری گفتم از ماه پیش میخورم گفت این ماه هم بخور سی روز بعد بیا دارو ها و آمپول رو شروع کنیم از لیست دارو ها عکس میدم برات چون مکمل هارو دوهفته پیش گرفته بودیم هنوز لیست جدید داروهارو نگرفتم آرام بخشم نگرفتم هنوز فقط الدی و مولتی ویتامین میخورم هم خودم هم شوهرم

1402/09/01 12:08

نترس دعا گوی سلامتیت هستیم شیدا که نشد حداقل تو بسلامت بگذرونی امیدتو از دست نده چون ماها به امید شماها ادامه میدیم چون میبینیم درمان شدین

1402/09/01 12:09

فعلا به هیچی فکر نکن سعی کن بدنتو تقویت کنی و سقط راحت داشته باشی و تقویت بشی و دردت کم شه تا میتونی آناناس بخور و جیگر گوسفندی تا سقط راحت باشه و دمنوش دارچین و زنجبیل و عسل

1402/09/01 12:30

من دوستم سه تا سقط داشته 11.15.27 هفته دو تا هفته پایین سقط شده 27 رحمش باز شده
دیشب حال من بد بود گروه دید حالم خوش نیست اومد پی وی
داشتیم در مورد بچه هاش حرف می‌زدیم
بعد جالبش اینه از سقط ک میپرسیدیم ازش همش میگفت خدا گرفته خدارو شکر گرفته ایلیارو بهم داده همش میگفت حکمت خداست خدا بهترین ها برا بندش میچینه اصلا برا سقط ها ناراحتی نمی‌کرد ها بعد هر سقط گریه اینا میکرد ولی یکی دو روز بعدش میگفت خدا داده و گرفته دست من نیس ک بازم شکرش میگ تا بچمو قربونی خدا نمیدادم سقط شده هارو من دیر حامله میشدم یا میشدم سقط میشد همش ناراحتی کردنی ضرر می‌دیدم میگ اونارو از دلم بیرون کردم تصمیم گرفتم اونارو ببخشم ب خدا قربونی بدم ب خدا تسلیم شم دیگ یکی بده سالم بدع میگ کلا فراموش کردم اصلا سقطی داشتم همش نماز قرآن میخوندم فراموش کردم سقط هارو شوهرش هم همه چی صفر میگ بعد سقط ها اینطور شده ها چند ماه بعد سقط آخرم رفتم سیکل ای وی اف سه ماه قرص دادن در حال مصرف قرص ها بودیم دیدم موعدم گذشت 20 روز میگ سرکار میرفتم اصلا کاری با حاملگی نداشتم و فک نمیکردم همه چی شوهرم صفر شده بود مکمل هم می‌خوردیم بریم آی وی اف میگ آوردم زعفرون خوردم پریود شم نشدم بیبی زدم مثبت شد آزمایش اینا مثبت بخدا قسم این دختره اونقد نزدیک خدا شده بود ها ن گلایه میکرد ن چیزی همش میگفت من اسماعیلمو دادم قربانی خودت یا چاقو کند کن بمونه یا تیز کن باز بگیرش ازم همیشه تو گروه میگفت ها
این خوب پیش می‌ره بارداریش بخدا هوس هر چی میکرد همون لحظه بدون اینکه زبونی بگه براش فراهم میشد یکی میآورد یا کلا قسمت میشد هوس هاش بدون اینکه بخاد حل شه
این یهو فانل کامل میشه کیسه میاد واژن ولی پارع نشده بوده همین ایلیا میگ بردنش بخش زایمان دکترع اومد معاینه کنه سرکلاژ برداره آمپول فشار بزنه بزام میگ میگ معاینه کردنی گفت بچه رفته بالا اصلا کیسه واژنت نیس🥺🥺در حالی ک اورژانس سه تا دکتر معاینش کردن گفتن بچت داره میاد 23.24 هفته
معجزه خدا همینه بخدا اینم مرخص کردن اومد خونه 35 هفته کیسه آبش پاره شد زایمان کرد
منظورم اینه ماها از ته دل بچه هامونو نبخشیدیم بخدا هنوزم براش عزاداری میکنیم از خدا گله میکنیم بخدا قسم کل حاملگیش باهم بودیم دیک خدا جوری میچید همش ب نفع این باشع مرخص کردن اومد گفت من اینم قربونی داده بودم بخدا خدا چاقوشو کند کرد ایلیا رو قربونی نکرد
اونقد ب خدا نزدیک شده بود ها همه چی وفق مرادش گذشت کلا الآنم پسرش دو سالشع😍😍😍😍 ناخواسته باز حامله شد یکی دوماه پیش بچه شش هفته خونریزی کرذ سقط شد هی ما

1402/09/01 13:23

خدا به اطرفیانمونم شعور بده😂😂
این از درد خودمون مهمتره

1402/09/01 13:29

بعد این اتفاق 2 شب میگفتم داریخیرام
پا میشد میبرد با ماشین دور میزدیم برمیگشتیم خونه
درسته خجالت میکشم
پیش خودم میگم من شرمنده این همه محبت و خوبیاش شدم
ولی دست من نبود که

1402/09/01 15:21