سیاست های شوهرداری

695 عضو

من زیاد دورش نیستم خودمم وابسته نشون نمیدم والا زیادم خواهان دوستداشتنش نیستم میوه پوست میگیرم موقع خستگی چیرایی که دوستداره میچینم میارم باهم میخوریم کیف میکنه

1402/08/03 17:29

من گلم 12 سال از زندگیم میگذره منظورم این تو یکسالش والا مگه خرید خونه برم بیرون همش تنها تنها خونهم حتی یه دوستم ندارم البته داشتم شوهرم گفت قطع رابطه کن

1402/08/03 17:30

از مامان بابات دوری

1402/08/03 17:31

اره 15 ساعت گلم بابامو دوماه از دست دادم😢😔

1402/08/03 17:33

خدا رحمتش کنه گلم

1402/08/03 17:34

ای بابا یعنی چی😳😳😳

1402/08/03 17:34

😔😔😔😔

1402/08/03 17:34

واه بجای من باشی چی میگی والا گرفتار شهر غریب تک و تنها همش تو یه 4دیواری

1402/08/03 17:35

قربونت رفتگانتو🙏😔

1402/08/03 17:35

من با مامان بابام تو یه شهریم با ماشین کلا ده دقیقه راهه
شوهرم ظهر و شب که از سر کار میاد اول می‌ره خونه مامانش بعد میاد خونه من میگم خو منم طول روز که بیکارم میرم خونه بابام میگه بشین زندگی کن یعنی چی هرروز بری
شب هم نمیبرتم هر سه چهارروزی منو میبره

1402/08/03 17:36

بارها سر این مسئله صحبت کردیم ولی کو گوش شنوا

1402/08/03 17:36

خدا رحمتش کنه😔

1402/08/03 17:37

میگم پس تو هم نرو دم ب دقیقه خونه ننت میگه من اختیار خودمو دارم

1402/08/03 17:37

شما بگین من با این مرد زبون نفهم چیکار کنم

1402/08/03 17:37

نه شوهرمم دوستاشو کنار گذاشت اما خب اون سرکار میره من تو خونه تنهام ولی چه میشه کرد

1402/08/03 17:37

ای بابا اخر هفته برو من سالی یه دفه میرم بعضی وقتام دوسال یه دفه😔

1402/08/03 17:38

آخر هفته مامانم دعوت می‌کنه میریم

1402/08/03 17:38

ولی خب آخه کمه

1402/08/03 17:38

ممنونم رفتگانتو والا من اینقدر غم دارم که نگو ولی اصلا زدم به بی خیالی دارم زندگیمو میکنم😔

1402/08/03 17:39

واه😳😳

1402/08/03 17:39

منم دلم واس مامانم تنگ میشه زوره مسیر ده دقیقه ای منو نبره خودش دم ب دقیقه خونه مامانش باشه

1402/08/03 17:39

خب زیادم بری خوب نی

1402/08/03 17:39

خودت برو

1402/08/03 17:40

پیاده راهم دوره
با آژانس هم میگه نرو خودشم نمیبره

1402/08/03 17:40

واه بگو خب مرض داشتی اومدی خواستگاری🙄🙄🙄

1402/08/03 17:41