منم شوهرم میگ برو بمون ولی نمیرم ک عادت کنه

منم موقعی که زایمان کردم مادرم شوهرم اومدن دنبالم بعد رفتم خونه مامانم مامانم گفت چندروز بمون بهترشدی بعد برو گفتم نه خونه خودم راحت هستم اینجا سخت برام بمونم دیگه مادرم اومد باهام تا چندروز موند رفت

اگ دوس دارید به مادراتون بگید بیان خونتون

دقیقا هفته ای یه بار ماهی یه بار من وقتی نمیرم ولی همیشه زنگ‌میزنم حالش می پرسم ولی ماهی یه بار یا شاید هفته ای یه بار اصلا ناراحت نیستن که دیرمیرم اونجا

من مامانمم نمیتونه بیاد کلا اپاندیس از سزارین بدتره اونم تنها بودم چون مامانم نتوست بیاد

اره دقیقا

ازمادر هم نباید انتظار داشت چون اونا گرفتلری خودش داره سنی ازشون گذشته دیگه مثل قبل نیستن

والا من تنهای تنهام همیشه ولی ول نمیکنم برم الانم میتونم برم اخه که چی دوماه قبل من برم بعدیک ماهم بمونم نمیرم حوصلهم نمیشه اینا با درد خودم تنهایی سر میکنم خودمم از پس بچهم برمیام تازه من یه پسر مدرسه ایم دارم که به اونم باید برسم جقدر زندگیاتونو الکی سخت میکنید یه واکسن هیچی نی در مقابل سختیا زندگیه من

نه والا مامانم جوونه و سرحال 50 سالشه کارمند نمیتونه بیاد میتونه مرخصیم بگیره ولی من اجبار نمیکنم کسی و لابد نمیتونه من خودمم باید از پس خودم بربیام

دقیقا

من بخدا مامانم از خودم سرحالتر و جوونتر از بس بخودش میرسه

خوش به حالش من مادرم کارمی کنه مرخصی سخت بگیره تو این یکی دوسال دوبار عمل کرده پادرد داره قند داره خودش به اندازه کافی پادرد ایگا داره بعد بیاد کمک من من همیشه خودم کارهای خودم کردم من مادرشوهرم خیلی جوان یه بار نشد بیاد کمک یا بعداز زایمان بیاد منم انتطار نداشتم خودم روپاهای خودم وایسادم بچه هام دارم بزرگ میکنم

نه من مامانم ماشالله سالم سالمه جوونم هست ،والا من کلی درد دارم اون نه چون من بیشتر غصه میخورم تازه هر کی جای من بود مامانش مجبور میکرد بیاد پیشش چون بابامم 4 ماهه از دست دادم ولی بازم گفت نمیام گفتم هر جور راحتی من کسی و زور نمیکنم والا مام بدون مشکل نیستیم اما سعی میکنیم فقط خودمو شوهرم حلشون کنیم مستقلیم من والا بزارن عیدم نمیرم ادم خونه خودش راحتتره هر چی خانواده ادم صمیمیم باشن

بهتر عزیزم خودتم میتونی من تا الان تونستم انشالله از این به بعدم میتونم کلا دیگه از کسی انتظار ندارم ولی دوسم ندارم کسی ازم انتظار داشته باشه با هرکی مثل خودش رفتار میکنم

من ت حیاط مادرشوهرمم شوههرم این کارنمیکنه بیرون عرق میخورره تادیروقت من هستم خونه اینجوری

دقیقا والا هرکیه اومداومد خوش اومد هرکیه نیمومد نیمومد غصه اینم بخورم که نیماد

من مامانم هرموقع راهش بخور میاد یه سرمیرنه بعد میره عیدها هم خودم دعوت میکنم میاد

خدابیاموزش بابات

دقیقا

خوب اشتباه میکنی میزاری عرق بخور یه بار بهش بگو بیاد باخودت عرق بخور باهاش رفیق باشی کخ اونم نمیره پیش دوستاش

من باشوهرم مثل رفیق ام هرکاری کن میاد باخودم دوستاش کلا قطع رابط کرده

نشونه‌های علاقه پسر به دختر:

1- اولویتش هستی
2- تو شرایط سخت هواتو داره
3- به انجام کاری مجبورت نمیکنه
4- نظر و سلیقه‌تو گاهی میپرسه
5- وقتی میبینتت دست‌پاچه میشه
6- ارتباط چشمی برقرار می‌کنه
7- روت غیرت داره
8- صحبت کردن باهات رو دوست داره
حتی وقتی موضوع جالبی برای صحبت نباشه
#متن

هر چی بیشتر میگذره
هر چی عاقل تر میشی
یاد میگیری دورتو خلوت کنی کمتر بحث کنی،
یکی دو نفر که از ته دلت دوسشون داری و دوستت دارن رو کنار خودت نگهشون داری،
به خودت اهمیت بدی خودتو دوست داشته باشی، خیلی ها هم تو این مسیرت ممکنه بهت برچسب خودخواهی و افسردگی بزنن
ولی تو بدون توجه به اونا،
تمرکزتو بیشتر میزاری رو هدف خودت و برای خواسته هات تو سکوت تلاش میکنی و میجنگی..
#متن

برید پایین‌ترین قسمت چت‌های تلگرامتون، اگر سال‌هاست اکانتتون رو دارید و چت‌های قدیمی‌تون سرجاشه، از دیدن بعضی چیزها شوکه می‌شید. آدم‌هایی که دیگه نیستن، مکالماتی که رها شدن و گروه‌هایی که متروکه‌ان. اگر یکی از همین چت‌ها رو باز کنید، بیشتر غافلگیر می‌شید. انگار که با نسخه دیگه‌ای از خودتون مواجه شدید؛ کم تجربه‌تر، آسیب‌پذیرتر، شاید ساده‌لوح‌تر. اون موقع شاید مثل من به این نتیجه برسید که «فراموش کردن» و «فراموش شدن» شاید چندان چیز بدی هم نباشه.
#متن