دوستان میگم شوهر من بشدت به خانوادش وابسته هست تک پسره و خانوادش هم بیش از حد محبت میکنند تا اون تو رودروایسی و عذاب وجدان هم که شده یکسره طرف اونارو بگیره حتی اگه بدونه کارشون اشتباهه دائم دفاع میکنه و انگار اونا خانوادشن و من یه بیگانه از بیرون اومدم و دائم با من میجنگه که تو بدی و اونا خوبن .
توروخدا ازین سیاست هاس شوهرداریتون یکم بگید شاید کمکم کرد خیلی از شوهرم سرد شدم و اصلن زندگی با اون برام بی معنی شده چون همش فکر میکنم یه پسر بچه ی وابسته به خانوادشه که. ارزش و قدر منو نمیدونه
من هم تحصیلکردم هم از نظر ظاهر و تیپ البته به نظر اطرافیانم خیلی خوبم اما اصلن به چشم شوهرم نمیام قبلا غر میزدم اما جدیدا اصلن برام مهم نیست و از اینکه اون یکسره پیش خانوادش هست نه دلخوری دارم نه اعتراض ی جورایی دیگع هیچیش برام مهم نیست اما یخاطر بچه هام میخوام زندگیمو سرپا کنم تا ازین وضعیت سردی بیرون بیاد
1403/01/21 11:36