پاسخ به

خواهش میکنم این چه حرفیه منم خوشحالم اوردیم اینجا?

آخه اونجا دیگه خیلی شلوغ شده بود بعد حامله و اقدامی و زایمان کرده همه بودن

پاسخ به

کی واکسن زدی

دیروز دوماهگی

من تا دوروز کامل تب میکردن زیاد واسه همون هر 4 ساعت تا دوروز میدادم

پاسخ به

آخه اونجا دیگه خیلی شلوغ شده بود بعد حامله و اقدامی و زایمان کرده همه بودن

اره از بس شلوغه منم دیگه زیاد نمیرم اونجا

پاسخ به

من تا دوروز کامل تب میکردن زیاد واسه همون هر 4 ساعت تا دوروز میدادم

الان که تب ندارن طفلیا ولی دیروز پاشون درد میکرد میزدن به جایی بعد گریه میکردن?

اصلا تعجب کرده بودم چون میگفتن 2ماهگی زیاد سخت نیست شایدم بچه های من خیلی نازنازی شدن پاشونو تکون میدادن غش میکردن تا دوروزم تب بالا

پاسخ به

الان که تب ندارن طفلیا ولی دیروز پاشون درد میکرد میزدن به جایی بعد گریه میکردن?

مهم هنون تبه اگر ندارن شربت نمیخواد دیگه

پاسخ به

اصلا تعجب کرده بودم چون میگفتن 2ماهگی زیاد سخت نیست شایدم بچه های من خیلی نازنازی شدن پاشونو تکون می...

من همه ی بچه هام فقط برای دوماهگی اذیت میکردن چون کوچولوترن تحمل ندارن

پاسخ به

الان که تب ندارن طفلیا ولی دیروز پاشون درد میکرد میزدن به جایی بعد گریه میکردن?

الهی بگردم دقیقا اینام تکون میدادن یا بغل میکردم گریه شدید میکردن

پاسخ به

من همه ی بچه هام فقط برای دوماهگی اذیت میکردن چون کوچولوترن تحمل ندارن

پس خداروشکر این واکسن 2ماهگی تموم شد

من انگار خیلی بدنم ضعیف شده دیروز یه دوش گرفتم یه لحظه آبکرمکن خاموش شد آب سرد چند ثانیه ریخت رو سرم از همین سرماخورم دیشب خودمم تب و لرز داشتم

پاسخ به

من انگار خیلی بدنم ضعیف شده دیروز یه دوش گرفتم یه لحظه آبکرمکن خاموش شد آب سرد چند ثانیه ریخت رو سرم...

به قول قدیمیا ما دوقلویی ها تا یکسال زاچ هستیم (نمیدونم زاچ رو درست نوشتم یا نه??) ولی منظورم اینه باید خیلی مواظب باشیم که متاسفانه من که اصلا مواظب خودم نیستم

قدیمیا حتی اب سرد تا یک مدت طولانی نمیخوردن زیاد حموم نمیرفتن خودشونو میبستن به روغن زرد و خوراک خوب حالا من چن روز پیش دختر 5سالم بهونه میگرفت ورداشتم بغلش کردم از همون روز داغونم شکمم خیلی درد میکنه خونریزیم بند نمیاد

خوراکمونم همش تخم مرغه چون واقعا وقت ندارم مادرمم که همون غذا رو درست میکرد واسمون رفتن مکه ?

پاسخ به

به قول قدیمیا ما دوقلویی ها تا یکسال زاچ هستیم (نمیدونم زاچ رو درست نوشتم یا نه??) ولی منظورم اینه...

وای عین من منکه دیگه خودمو یادم رفته هرروز اندازه ی یه تراکتور رومانی از بدن بدبختم کار میکشم ولی به خورد و خوراک که میرسه میبینم ساعت 11شبه شام نخوردم??

پاسخ به

خوراکمونم همش تخم مرغه چون واقعا وقت ندارم مادرمم که همون غذا رو درست میکرد واسمون رفتن مکه ?

ای جان انشالله بسلامتی برگردن??

منم میگم خوبه این تخم مرغ هست??

پاسخ به

وای عین من منکه دیگه خودمو یادم رفته هرروز اندازه ی یه تراکتور رومانی از بدن بدبختم کار میکشم ولی به...

دقیقا??

پاسخ به

ای جان انشالله بسلامتی برگردن??

قربونت برم سلامت باشی

پاسخ به

منم میگم خوبه این تخم مرغ هست??

اره والا

اینقدر حرصم گرفته شوهرم بدنسازی می‌ره منم قبلاً باشگاه میرفتم الان اینقدر بدنم بهم ریخته دیشب مامانم اومده بود خونه م دید ساعت 11شب شده شام نخوردم کلی دعوام کرد گفت از شوهرت یاد بگیر مثلا تو داری به 2بچه شیر میدی این چه وضعه

سلام

اینجا کجاست من کیم من کجام?

پاسخ به

اینجا کجاست من کیم من کجام?

سلام عزیزم خوبی من آوردمت

خوش اومدی