حالا من سر دخترم دیگه نزدیک زایمانم بود خیلی درد شدید شده بود داد میزدم ی دختره تازه بستری کردن نگاه من میکرد چشم غره میرفت میگفت داد نزن میترسم من دست گذاشته بود رو شکمش میگفت دختر نازم مامانو اذیت نکنی ها الان تموم میشه میایی تو بغلم تازه بهش سرم درد زده بودن ب من میگفت تو داد میزنی اعصاب منو خورد میکنی منم حیف ک جون نداشتم وگرنه میرفتم گردنشو خورد میکردم وقتی ک دردش شروع شدددد چنان جیغ میکشید داد میزد میثم حاننن میثم جاننن بابای قشنگم من گوه خوردم اون موقع من داشتن واکسن دخترمو میزدن اومده بود دنیا میگفتم ای خوبت شد???
1402/05/07 02:41