تو چرا نمیری خونه ی مادرت یا اونا چرا نمیان

شوهر من فقط تو مهمون اومدن درک نمیکنه یه دوستی داریم هفته ای 3 شب خونه ما شامن😑منم خوشم نمیاد

مامانم تهرانه شوهرم یه جوریه که من نباشم حتی نمیتونه غذا گرم کنه بخوره اونو چی کنم 😑

میگم شمام همینکارو کنید ذیگه اونام نمیان

هرکی بگه میایم سر بزنیم شوهرم میگه غذا نداریم بگن بیان شام ناهار😑

یاید یه کاربش کنه دیگه 2

نمیزارن به ما نوبت برسه واقعان دیگه کلافم از دستشون

باز آدم از هم صحبتی با یه نفر خوشش بیاد یه چیزی 😞

یه بار حاملگی رفتم هی زنگ زد گفت خوش میگذره فلان دیگه منم نرفتم

حدیث ترنجبین و هر روز بدم اشکال نداره

چه بد

مهم خوذتی بابا

دیگه واقعان دوست دارم برم ببینم چه میشه

انشاالله میری

امشبم مطمئنم میان شامم نزاشتم یعنی قشنگ میدونم کی میان اومدنی کلی باید با شوهرم بحث کنم که بهونه بیار که ما نیستیم

اما خودش باید خجالت بکشه دیگه

چه پررو

نپز

بگو وقت نمیکنم

بیلید خودتون بپزیذ

بپزم شوهرم میگه از بیرون میگیرم😑

عجب

تقصیر منه از استراحتم میزنم که همه چی آماده باشه

تو حاملگی گفتم نمیتون سر گاز وایسم یه شب شوهرم میخرید یه شب شوهر اون

باژ این خووبه