آره وگرنه خسته خاب بودم

با لستراحت مطلق و شیافت شاید بیاد بالا ک دیگه هفتت بالاس بعید میدونم

امروز بردمش جدولش نزده

😰منم فکر مکنم دختر و اشتباهی گفتن مترسم😂

الهی چرا دلیلش چیه فاطی

اما باید اقدام کنی ممکنه ازاد شه

خانواده ا‌ش میرن😒آماده کردم خودم را ولی میرم خودمو آماده کردم چون

مادرشوهر پدرشوهرم هیچکدومش میل رفتن ندارن آماده نکردن خودشون.. من شام شبم را ازساعت یک بار گذاشتم.. ساعت پنج آماده شد شامم.. مادرش آمد کجا میخان بروین. گفتم مگه قرارنیست بروین میگه ما که میل مون نیست خانواده دختر زنگ می‌زند کی میاین من جلو جلو خودمو آماده کردم😬

اگه پسرم برد میمونم خونه اما اگه نبردش میگم ببرمون خونه عمم بمونیم تا فردا
البته اگه مادرش منو نفرسته خون ه خودشون مراقب مامانش باشم

چهار سالش تموم

چه قد غمگینم😥

امروز پسرمو دادم دسته مادرشوعرم واسه مهد کیک وابمیوه گذاشتم آبمیوه رو گفتم بزارم یخچال که خنک شه بعد ببره چندبارم بهش گفتم یادت نره.اومدم گفت یادم رفته بزارم
انقد حرص خوردم داشت گریم میگرفت

ت قشنگتریی

کی باید بری دکتر؟
ببین من درد داشتم تخمکم ازاد شده بود
شانس اوردم رابطه داشتم باردار شدم
ب نظرم رابطه داشته باش

اون دنبال دختر قشنگهاهست گفتم حالا دختر خوب کم پیدا میشه ولی دختره خوب دختره بود ازهرلحاظ یکم قشنگیش متوسط بود

دختره چایی آورد من کنار داماد نشسته بودم هواسم هردو رف بود آمده خانه میگه ندیدمش من دقت نگاه کردم صورت دختره دید. زد بهش گفتم چیشد سرش کج کرد گفت نه بهم

من نگران این کمر دردم هستم
اون وقتم جفتم پایین بود داشتم رفت بالا خوب شدم
الان باز کمر درد دارم

ن اونجور حس مکنی وگرنه با انگشت نگا مکنن

ایشالله میری نگران نباش، از نوزادی پسرت نمونده

یک به بالا مگیرم

ولی خانه بابام چون دورهمی هستیم خوردن بیشتر می‌چسبه اینجا کسی نیست همه میدم شوهرم بخوره 😂دیشب قیمه کردم اگه یه دوسه قاشقی بایه زره گوشت خوردم آخرهای شبم گشنم شد دیگه نرفتم سراغ غذا تنبلی کردم خوابیدم

شلوغه حتما

بیخودی سر موضوع الکی دعوا نکن

مگه اون حرکتشو بزنه😂😂😂😂😂😂

😂😂من باز کمی خجالت میکشم ولی اینم قرارازدواج کنه دیگه کمی راحتم بزرگه که ن این که ت عقد اگه بشه همش گاهیی گوشیش میده دوست دخترهاش چت میکنم 😂😂