مامان خودم بچع اول من بودم همه اقوام بابام عمه ام مادربزرگم .میگفتن دختر اورده این بهش حرف میچسبوند..مامانم زیاد اهمیت نمیداد باز شیربه شیر شد باز مامانم دومی دختر اورد.باز حرف مبچسبوند بهش .چیزی بهشون مامانم نمیگفت باز بعد دوسالی باردارشد...بخاطرشون اصلا ن سونو ن بهداشت نرفت تا دنیا اورد سومی خدابهش پسر داد.اینقدر خشحال شدن .همنجور حالا شدن.عموهام عمه هام حالا خدا بهشون همشون دختر دادن یه دونه پسر هرکدومشون هی تند تند باردار میشن امید پسر دارشدن ولی دختر میارن...ازبس دل مامانم صاف نبود خدا مامانم سه تا پسر داد.الان مامانم میگه دل من هست خدا نشون داد بهشون الان خدا مامانم چهارتا دختر سه پسر داد .همشون چشم دسمن سالم بقیه که حرف میچسبوند. میارن سقط میکند باز باردارمیشن دختر امید پسردارشدن دارن
1403/03/01 10:31