مادران خرداد ۹۸

124 عضو

پاسخ به

دندون درد مزخرفخ

خییلی???دیشب تا حالا خیلی اذیتم کرده...سه روزه 5تا ژلوفن خوردم فقط کلیم دردکشیدم

1399/11/03 16:45

شبا خیلی بد خواب شده

1399/11/03 23:02

پاسخ به

داداشم

خدا رحمتش کنه...اونشب گفتی..اگه ناراحت نمیشی و اذیت نمیشی کی فوت شد چرا؟ چندسالش بود؟

1399/11/03 23:15

پاسخ به

شب بخیر

شبت خوش عزیزم

1399/11/04 01:37

پاسخ به

ولی لیانا ب اندازه ی میلیون ذوقش میکرد

عزیزم..آره خبییلی دوست دارن

1399/11/04 09:47

پاسخ به

پلنگی??

والا???سبزه با خالای زرد مانند...اینم اومدم خونه امتحان کردم مرسانا از پام دراورد کرد پای خودش

1399/11/05 00:59

فقط یه دوتا تازه خریدم درمیارم شبا..چون مرسانا شبا زیاد بالا پایینش میکنه گفتم خراب نشه کشش

1399/11/05 01:02

دیگه بهونه *** نمیگیره؟

1399/11/05 01:30

پاسخ به

من قبل از کرونا هم مسافرت اینجوری میرفتم

خب فقط که برداشتن شلنگ نیس...خدا میدونه چندبار افتاده باشه زمین یا سر شلنگه به همه جا خورده...یه بار دیدم سره یه شلنگ ان بود????

1399/11/07 17:13

نیم ساعت بیشتراز تو *** پارست?

1399/11/07 23:19

پاسخ به

ب خالا میگه بالام?

کافر??

1399/11/08 19:34

دختر عمو ادرین پیانو کار میکنه
پسرعموش گیتار
دختر عمش ویالون
عموشم ساز
حالا بین اینا فقط میره سمت پیانو آدرین

1399/11/08 19:44

پاسخ به

?????سخته واقعا..ادم تو یه مرحله ای اینجور میشه

اصن نمیفهمم چرا دارم زندگی میکنم??

1399/11/09 01:00

عاطی

1399/11/09 01:01

پاسخ به

اره برم یه شربتی بخورم..یه مسواکیم بزنم یه جیشم کنم بخوابم اگه خوابم ببره

گوشی بذار کنار حتما
وگرنه خابت میپره

1399/11/09 01:09

چند روز که ببری عادت میکنه فقط نباید فاصله بیوفته...مرسانا میگه جیش دارم ببرم ولی میبرم نمیکنه..منم فعلا بیخیالش شدم

1399/11/09 12:35

پاسخ به

گفتم نگا مامانم میاد

هووو..من همیشه جلو مرسانا میکنم..اونم خم میشه نگاه میکنه میگه جییییش میخنده?

1399/11/09 17:20

من خداروشکر آدرین ک 5 ماهش بود تو شکمم دیگه تاحالا نداشتم

1399/11/10 01:17

پاسخ به

چقد خوب?

اره قفسا کلا تغییر کرده بودن.بزرگ و آزاد فضا سازی کرده بودن براشون آلاچیق و استخر وابنما زده بودن تو قفسا..قبلا اگه یادت باشه قفسا تاریک بودو کلی نرده اصلا نمیشد حیوونا رو دیده الان خییلی خوب بود خاکیم بود قبلا الآن آسفالت بوده و خیلی جاهاهم کاشی و سنگ فرش..اصلا هم بو نمیدادتو قفساهم تمیزه خوده حیووناهم تمیز بود واقعا..بوهم نمیداد فقط پیش قفس شیرا یکم بو میداد...

1399/11/10 16:17

من وقتی فرهام گفت بریم گفتم نه حال بهم زنه و اینا گفت یه سرمیریم دیدم بده زود برمیگردیم میایم بیرون رفتیم تا دیدم خیلی خوب شده

1399/11/10 19:05

اصلا اونموقع حیوونا معلوم نبودن بس که تاریک بودو نرده داشت و از بس بو وپشه بودنمیشد نزدیک رفت

1399/11/10 23:37

پاسخ به

این پیجه نازگل خیلی قلمش قشنگه آدمو جوری میبره تو داستان یعنی انگار همونجایی

وای ازوقتی مرسانا دنیا اومده فک کنم اصلا نخوندم هیچی یهو الان اینقد دلم کشید

1399/11/11 01:35

پاسخ به

چی

بچش پسره
گرفته بوو سرپایی رو در حموم

1399/11/11 02:07

آدرین تو شکم من بود پوریا تو جاده چپ میکنه پشتک میزنه چنتا

1399/11/11 02:27

پاسخ به

من 40

من بعضی کفشا 39 بعضیا ک قالب کوچیکه 40

1399/11/11 23:54