باشوشو دعوا کردیم باز سر حیاط داد زد سرم گف حرف نزن مبینا بزار حرفا بمونه ت دلم من اون حرفارو بگم بهت ت باید بری خونه بابات ی عمر پس بزار دهنم بسته بمونه
1402/12/07 10:28
//= $member_avatar ?>
چیزی نگف بهم همش گفتم بگو نگف بلند شد رف داد زد سرم گف بمیری ام باید حیاطو بشوری گفتم یخ میزنم حیاط سرده فلان گف باید بشوری نمیدونم
1402/12/07 10:29
//= $member_avatar ?>
دیروز خونه نبودم نمیدونم مامانش چی گفته بهش
1402/12/07 10:29
//= $member_avatar ?>
الهی خبرش بیاد😑
1402/12/07 10:31
//= $member_avatar ?>
خدا چببشعوره
1402/12/07 10:35
//= $member_avatar ?>
اینو مامان سگش پر میکنه
1402/12/07 10:35
//= $member_avatar ?>
👍
1402/12/07 10:36
//= $member_avatar ?>
ایشالا
1402/12/07 10:41
//= $member_avatar ?>
ارع دیگ میدونم دیگ خستم کردن ب قران میخواسم بگم هر چی میخوای بگو میرم خونه بابام باز گفتم لعنت بر شیطون
1402/12/07 10:41
//= $member_avatar ?>
میگم سرده میگ چرا دیروز خونه مامانت رفتنی سرد نبود گفتم با ماشین رفتم دیگ همم مامانم مریض بود باید میرفتم پیشش چرا ب من هر چی میشه مامانم میاد میرسه پول میده
1402/12/07 10:42
//= $member_avatar ?>
میگ بزار حرفام ت دلم بمونه وگرنه برات بد تموم میشه نگف چی نمیدونم باز چ دروغایی سرهم کرده ننش😖😖😖😖😖😖😖😖😖😖😖😖😫😫
1402/12/07 10:43
//= $member_avatar ?>
هیچی نشده ب اینا فقط من بعد سقط بچه باهام اینجوری میکنن من باز بچه دار میشما ولی باید تحت نظر دکتر خوب باشم نمیدونم ب چشمشون میاد یا چی
1402/12/07 10:44
//= $member_avatar ?>
هر شب بغل میکرد میخوابید یکم اذیتم میکرد میخوابید دیشب اصلا سمتم نیومد پاشم بهم نخورد صبحم خودم بیدار شدم هر روز بیدارم میکرد نمیدونم چیشده
1402/12/07 10:47
//= $member_avatar ?>
کی هس
1402/12/07 10:48
//= $member_avatar ?>
زیرابی😣😣😣😣😣
1402/12/07 10:48
//= $member_avatar ?>
وات چرا اینجوری شوده
1402/12/07 10:52
//= $member_avatar ?>
مبینا
1402/12/07 10:57
//= $member_avatar ?>
چرا اشتی دادینشون
1402/12/07 10:57
//= $member_avatar ?>
همون قهر بودن بهتر بود
1402/12/07 10:58
//= $member_avatar ?>
توهم اصلا دست نزنیا نشور بزار هرچی میخاد بگه مگه همیشه باید حرف اونا باشه