خانوم های جذاب 🤪

6 عضو

فدات بشم مرسی😍😍خیر ببینی بچتو سالم بغلش کنی

1402/09/26 09:52

دیشب یکم کمر درد بودم بعد خوب شدم

1402/09/26 14:40

مرسی عزیز دلم شوهرمم آزمایششو بردم دکتر، 😍بهم دلگرمی داد گفت آزمایشش خیلی بهتر شده زودی نتیجه مگیری

1402/09/26 14:41

بی شعورا حرف بزنین اگ ان شدین نزار ویدا بیکار بره خواهر ناتنی بیار

1402/09/26 15:21

خوب دگ دردت چیه

1402/09/26 18:09

من اینقدر کار نکرده دارم

1402/09/26 23:27

مکروه شاید باشه حلال نیس

1402/09/27 12:21

ببین اصول داره بریدن حیوان

1402/09/27 12:27

زن به توجه و محبت نیاز داره

1402/09/27 16:46

چون شوهر منم یه عالمه خروس گاز نگهمیداره خب دوس داره منم هرجی بگم نمیفروشه، این خنده داره بخاطرش برم قهر ولی اینم هس باز ما تخم محلی مخوریم گوشتش و مخوریم

1402/09/27 16:56

تو باید یجوری تهتوی ماجرارو درمی‌آوردی با گفتن به مادرش کار رو درست نکردی ک

1402/09/27 16:58

اهمیت نده وقتی اعصابش خورده لجبازی نکن بخدا امروز زود اومد خونه ناهار آماده نبود دستش تخم مرغ بود خريده بود اومد گفت غذا کو تازه داری درس میکنی زد تو اشپزخونه شکست تخم مرغارو یعنی پرت کرد باورکن از ظهر هنو جم نکردم محلش ندادم سفره انداختم اومدم رو تخت خورد رفتم جم کردم ولی تخم مرغ جم نکردم خودش پشیمان شد جم کرد اومد معذرت خواهی کرد وقتی اعصابش خورده سر صدا میخواد بکنه فقد سکوت کن

1402/09/27 17:15

نگهداشته تازه یادش افتاده

1402/09/27 17:17

عقد بودم جم میکردم میخواستم برم میگفتم نمخام تمام تا تو حیاط میرفتم میگفت حق رفتن نداری پات بزاری بیرون فلان منم میگفتم برو بابا بچه میترسونی میامد کولم می‌کرد می‌برد تو اتاق آرامم میکرد

1402/09/27 17:22

چی😑

1402/09/27 18:24

ممنون گلم😘🙏

1402/09/27 21:41

ممنون عزیزم💗

1402/09/27 21:41

مرسی گلبم💋💕

1402/09/27 21:41

نووش

1402/09/28 11:06

رو داده ازاول همه کارا کرده

1402/09/28 12:55

آره حقش بود زنیکه اوسکول فضول😂آخه یکی نبود بهش بگه تو که پسرت رو ذاییدی یه قرون کمکش نکردی بعد از دختر مردی توقع داری پرو خوب بهش *** هی میومد حرصم رو درمی اورد ورواعصابم راه میرفت

1402/09/28 13:17

آره حقش بود خدا وکیلی خیلی باهاش خوب بودم واحترام میذاشتم قدرم رو ندونست آنقدر دخالت کرد واذیت کرد فراریم داد

1402/09/28 13:18

آره شوهرم کامل میدونه اون سه سال هم قطع رابطه بودم همش دعوا میکردیم که خونشون نره وبچه هام رو نبره یا میگفتم بیان خونم میزارم میرم مدام بحث ودعوا داشتیم سرشون ولی الان کار ندارم بره یا بچه هارو ببره خودم نمیرم ونمیزارم اونا بیان کافیه

1402/09/28 13:45

عجب جرعتی داشتی

1402/09/28 13:45

میگه دیگه بدرد نمیخوره ناراحته چون دخترا حرف نمیزنن توگروه

1402/09/28 22:09