چی بگم واقعن خسته شدم کم اوردم مدام رو اعصابم راه میرن🤕کسی ام کمک دستم نیست دلم میخواد یه ساعت باآرامش تلوزیون ببینم و چایی بخورم ریلکس کنم یا شام ونهار رو بدون سروصدا بخورم یا ظهر یه نیم ساعت استراحت کنم

الان خودم رو سرگرم کار خونه میکنم ازصبح تا شب بپز بشور تمیز کن جمع کن که فکر وخیال نکنم

بهش گفتم هم خودش سرگرم میشه هم من یه خورده راحت میشم تو خونه همش باخواهرش دعواست اعصاب برام نذاشتن میگه وقتی لنگات رو دادی بالا به اینجاش هم فکر میکردی😑

هی سعی میکنم عصبی نشم ناراحت نشم که خدایی نکرده مثل اون دفعه بهم شوک عصبی وارد نشه

ازمردی کسی ک میترسن بگو الان زنگش میزنم

واقعن زندگیم مختل شد کسی هم درک نمیکنه بقیع من رومقصر می‌کنن که از پس دوتا بچه برنمیای

بچه هارو گردن من انداخته به تخمش هم نیست هی میگه کار بیرون بامنه خسته میشم

چطور😐

خب دردم بگیرت بستری کنن با سرم درد و از بین میبرن دیگه

خوب میگم شاید چون بدنت ظعیفه استخونات زود جوش نمیخوره

خوبه من برعکسم

چی بگم آدم رومیترسونن

شوهرم صبح میره شب میاد😂حالا آبجی هم داره ولی خدارشکر همیشه دم *** اوناس اونا انجام بدن خب براش🤕تو خوشی ها آبجیاش هستن همیشه هم سنگشونو به سینه میزنه

اها

نت شمام ضعیفه
ماله من خیلییییییی ضعیفه

مبینا عضو جدید بیار خودمم یکم سرم خلوت شه میارم 👌اوناییم که حرف نمیزنن حذف کن

چرا پول نداشت یا شاید نشده

همه دارن خرید میکنن

چبگم والا

الکی. دخترم هی عروس شم عروشم میگه داشتم بهش میگفتم نگو این حرفا یهو شوهرم زد به پهلوم چنان دردی گرفت نفسم رفت بخدا .منم چوب لباسی برداشتم دوتا محکم زدمش😅 . جاش مونده بود
بعدشم هرچی خواست گفت دیگه
تو اینستا میری چشات واشده و......
منم کم نزاشتم😅

سلام خب شوخی بوده دیگه

؟من

دختر منم میگه میخوام عروس بشم یک هفته گفت منم بهش گفتم ان شاءالله قربونت بشم
بعد گفت مامانی برام لباس عروس می گیرید منم گفتم بله گلم برات میدم بدوزن
حالا براش سفارش دادم
جمعه اومد دم در
لباسش رو دید خیلی خوشحال شد
دیگه نمیگه میخوام عروس بشم
چند وقت هم بود بهم می گفت مامانی برام لاک بخر گفتم چشم لاک قرمز و صورتی گرفتم
براش زدم دیگه نمیگه
برام بخر یا بزن

جانت سلامت باشی عزیزم ☺☺😍😍 خیلی

من که صدام خوب نیست 😂