ووووییی😍😍😍

یعنی اول 37

شباتاصبح بچه هاچت میکردن توگروه ومادرهایی که از سنگینی بارداری اذیت بودن خواب نداشتن تنها نبودن وتاصبح سرگرم بودن الان که از سرشب همه گروه روترک میکنم میرن

فدایت

پسر عزیزم

آبجیم سه ماه میشه زایمان کرده بچش دختره اسمشو النا گذاشته پسرم اینقد دوستش داره همش آبجی النا بهش میگه همش عکساشو نگاه میکنه میگم دوست داری داداش داشته باشی یا آبجی میگه مثل النا دوست دارم 😂

انشالله انبار خدا بهت پسر بده عزیزم برای منم دختر که دیگه بچه نخوایم از هر دوش داشته باشیم😂

نهم شهریور میشه دو سال دوماه

سلام خانوما جنسیت چیه بنظرتون

اونارو ول کن بیا دوستتم اومد

عه رفتن

بچه
😂

عزیزدلم بوسش کن از طرف من

میخواستی بگی زارت خفه

دقیقا

فداتشم چشم انشالله

وقتی خبر بارداریم به مامانم دادم یه لحظه حواسم نبود داشتم تو مخاطبین دنبال بابام میگشتم زنگ بزنم یادم اومد نه من یتیمم

امام زمان زودتر بیا فقط

سلام خانما فرشته مامان نیاوش و نور زایمان کرد؟

من تا 5.6 ماه اینجور بودم هر پنجشنبه و وسط هفته میرفتیم الان دیگه انگار نبودنشو تازه دارم میفهمم خیلی سختمه خیلی دوست ندارم قبول کنم برم سرخاک باورت میشه؟

بقرآن سرازپوشک گرفتن دخترم بیچارم کردن
برای همه چیزنظرمیدن
نمیشه بی جواب گزاشت، میخام اگرحرفی زدن جواب بدم روشون کم بشه

کار منطقی اینه با دخترت صحبت کنی بگی مامان داداش کوچکه فرق میکنه با تو شما خانم شدی

برگشته خودش به مامانش گفته مامان من مرد شدم دیگه پوشک واسه من نیست

ارع

دختر😬😬😬