The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

بارداری با بچه کوچیک

112 عضو

امپول فشار و قرص زیر زبونی هم داده بودن

1402/06/02 16:59

پاسخ به

بدبختیم این بود اینقد درد طبیعی کشیدم اخر سزارین شدم دلم سوخت به حال خودم

منم 4ساعت درد طبیعی کشیدم آخرم بخاطر افت ضربان قلب جنین سزارین اورژانسی شدم. کیسه آبم تو خونه پاره شد نشتیش زیاد بود 37 هفته یکروز دنیا اومد

1402/06/02 17:00

منم بعد کلی پیاده روی و دمنوش و ورزش هی میرفتم گفتن بزور 1سانته

1402/06/02 17:00

پاسخ به

امپول فشار و قرص زیر زبونی هم داده بودن

دقیقا منم. بعد 4ساعت یک سانت بودم

1402/06/02 17:00

اینم بگم که من تا هفته 41رو هم داشتم پر میکردم دکترم دید دردام شروع نمیشه گفت بستری شو امپول فشار میزنم

1402/06/02 17:00

بعد یه خانومی گفت میله ها رو بگیر با پاهای باز اسکات برو پشت سرهم قر نیم دایره هم بیا
من هی انجام دادم و قرآن میخوندم خداروشکر کم کم فول شدم

1402/06/02 17:01

پاسخ به

بعد یه خانومی گفت میله ها رو بگیر با پاهای باز اسکات برو پشت سرهم قر نیم دایره هم بیا من هی انجام دا...

منم اینارو انجام دادم
ولی فایده نداش

1402/06/02 17:01

پاسخ به

اینم بگم که من تا هفته 41رو هم داشتم پر میکردم دکترم دید دردام شروع نمیشه گفت بستری شو امپول فشار می...

من 40 هفته تمام بودم

1402/06/02 17:03

پاسخ به

آره برا بعضی از بدنا آماده ی زایمان طبیعی نمیشن

اره
دکتر میگفت تو همه چیت خوب بوده حتی سایز لگنت برا زایمان طبیعی
گفت مامانت زایمانش چجور بوده گفتم سزارین بوده گفت پس همونه
کاش بهم میگفتی اونوقت یه تصمیم دیگه میگرفتم که اینقد درد نمیکشیدی

1402/06/02 17:03

پاسخ به

من 40 هفته تمام بودم

نه منم سه چهار روز گذشت

1402/06/02 17:04

پاسخ به

اره دکتر میگفت تو همه چیت خوب بوده حتی سایز لگنت برا زایمان طبیعی گفت مامانت زایمانش چجور بوده گفتم ...

آره منم شنیدم میگن خیلی از خانوما زایمانشون به مادر و خاله هاشونه

1402/06/02 17:05

پاسخ به

پوریا از دیشب و پریشب یه چند تا قدم برمیداره سریع میوفته

ای جان چه عجله ای داره?

1402/06/02 17:08

پاسخ به

یه خانومی گناه داره خیلی داشت اذیت میشد همش درد میکشید بعد شوهرش و خانواده اش اجازه نمیدادن ببرنش سز...

چه نامرد ?

1402/06/02 17:09

پاسخ به

ای جان چه عجله ای داره?

اره ماشالاش باشه کچلم کرده

1402/06/02 17:10

پاسخ به

آره منم شنیدم میگن خیلی از خانوما زایمانشون به مادر و خاله هاشونه

اره دقیقا مامانمم مثه من بوده

1402/06/02 17:11

پاسخ به

اره ماشالاش باشه کچلم کرده

جدی موهاش و کوتاه کردین؟؟

1402/06/02 17:13

پاسخ به

بعد یه خانومی گفت میله ها رو بگیر با پاهای باز اسکات برو پشت سرهم قر نیم دایره هم بیا من هی انجام دا...

من هیچ کار نکردم 4 صبح دردم گرفت تا بیمارستان حدود 1 ساعت و نیم راه بود تو ماشین دردام شدید شد اینقدر بالا پایین پریدم رسیدم بیمارستان 7 سانت باز بودم ?
ساعت 8 صبح زایمان کردم بالأخره ??

1402/06/02 17:15

پاسخ به

جدی موهاش و کوتاه کردین؟؟

منو کچل کرده

1402/06/02 17:24

اینقد که ورجه ورجه میکنه

1402/06/02 17:24

پاسخ به

منو کچل کرده

آهان??

1402/06/02 17:37

پاسخ به

حتی کف پاهامو میترسیدم کامل بزار رو زمین احساس میکردم میخاد بخیه های شکمم پاره بشه تا سه روز بعدش با...

اره همه میگن اولش واقعا سخته اما همینکه راه رفتی دیگه تموم ..شما هرچی راه برین بهتر براتون

1402/06/02 18:34

پاسخ به

اره همین که میای خونه میری دوش میگیری رد بخیه ها نرم میشه راحت میشی ولی خنده و عطسه خیلی سخت بود ?

چقد زنداداشمو میخندوندیم طوری ک گریه افتاد گفت عاطی رو بیرون کنین ?

1402/06/02 18:34

پاسخ به

منم البته درد طبیعی کشیدم بعد سزارین شدم

? ای واای .این دیگه ظلمه واقعا

1402/06/02 18:35

پاسخ به

میگی باز نشدی که درد طبیعی لحظه های آخر سخته وقتی 7 یا 8 سانت باز میشی نفس بره لامصب??

??من فرار کردم بیرون زایشگاه گفتم منو ببرین سزارین ??

1402/06/02 18:36

سلام مامانا

1402/06/03 02:00