بارداری با بچه کوچیک

116 عضو

ای جان چیزی نمونده
ورزش انجام پیاده روی تو بیشتر کن دردت بگیره

1402/12/18 07:32

بسلامتی قدمش پر از خیر و برکت

1402/12/18 07:33

چیشد که سز شدی؟

1402/12/18 08:45

اره خدارو شکر خیلی اذیت نمیکنه

1402/12/18 08:49

برا منمممم دعا کن استرس زایمااان دارم

1402/12/18 11:28

چرا استرس گلم زایمان ی پروسه هست که خاه وناخواه اتفاق می‌افته به این فک کن که میخای ثمره این نه ماه سختی رو ببینی

1402/12/18 12:44

درسته بچه کوچک داریم سختی زیاد کشیدیم اما بلاخره اخراش هستیم

1402/12/18 12:45

اونکه اره واقعا ولی چن‌شب پیش بچه تکون نمیخورد رفتم بیمارستان‌دولتی برا ان اس تی
ایننننقدر طفلیا داد میزدن دلم براشون سوخت از اونشب ترسیده شدم تا قبلش نمیترسیدم

1402/12/18 12:48

فردا باید برم واکسن 18 ماهگی نفس رو بزنم میگن خیلی سخته😢😢

1402/12/18 12:49

الهی بسلامتی

1402/12/18 13:13

دختر من تا 12 اینا خوب بود تب داشت بالا نبود خیلی از 1تا 3و4 صبح همش پاشویه میکردم
شیافت هم داشته باش
امروزم غذا برا فردا ناهار و شب بزار خیالت راحت باشه

1402/12/18 13:14

گلم چرا استرس وارد میکنی منم دلوین فردا واکسن 18ماهگی داره همش به خودم میگم ی واکسن ساده هس واصلا بهش فک نمیکنم

1402/12/18 14:34

من طول سرویکس کم هست با شیاف وامپول دارم میگذرونم که زایمان زودرس نگیرم دیابت دارم شب و روز انسولین میزنم تیرویید دارم هر ماه زیر نظر غدد هستم وازمایش هر دوهفته دکتر زنان چکاپ هر دوهفته دکتر تغذیه ویار شدید به حالت تهوع و استفراغ هرچی دکتر گوارش هم رفتم گفتن سالمی ویار بارداری هست پام تو دستشویی مونده اما بازم میگم ایشالا خیره تا آخرش میرم اصلا به زایمان زودرس فک نمیکنم

1402/12/18 14:37

آره بگو چیزی نیست کائنات جذب کنن😂
من دخترم و که واکسن زدم آروم تر از هروقت دیگه ای شد یجوری مظلوم و معصوم که دلم کباب میشد🥲
گاهی تب می‌کرد که شربت میدادم فقط نمی‌تونست راه بره و پاشو تکون بده درد داشت با روسری پاهاشو بستم که هم گرم باشه هم تکون نخوره، خدایی اذیت نکرد

1402/12/18 14:46

چند هفته ای؟؟
من از 19 هفتگی طول سرویکس کم بود آمپول و شیاف استفاده کردم الان هفته آخرمه هنوز زایمان نکردم 😂
بارداری قبلیم هم این‌طوری بود گفتن باید سرکلاژ بشی نکردم ولی تا هفته آخر رفتم
انشااللّه زایمان کنی بچت و سالم بغل بگیری این روزا رو فراموش میکنی

1402/12/18 14:49

خدا صبرت بده عزیزم انشااللّه که همین طوره تا آخرش میری

1402/12/18 14:52

واییی سخته 😐

1402/12/18 14:53

فقط لگن دردم بیشتر میشه لامصب دردم نمیگیره که😬😂

1402/12/18 14:54

خداروشکر گلم به هرچیزی فکر کنی همون اتفاق می‌افته من همش به خودم میگم دخترم بزرگ شده عاقل شده قرار نیس اذیت بشیم

1402/12/19 00:26

فدات جیگر من 32هفته هستم بارداری اول فقط ویار شدید داشتم همش بیمارستان بودم

1402/12/19 00:27

الهی عزیزم ایشالا که هروقت صلاح بود بخیر وخوشی بیاد ونتیجه این نه ماه انتظار ببینی

1402/12/19 00:27

دقیقا درسته منم خیلی تلاش می‌کنم تو سخت ترین لحظات زندگی که روم فشار عصبیه مثبت فکر کنم واقعا هم اون لحظه آروم میشم هم تو زندگیم میبینم تاثیرشو

1402/12/19 01:40

بسلامتی میری تا آخرش و زایمان میکنی اینا میشن خاطره برات 😉

1402/12/19 01:41

انشااللّه همچنین 🌹🌹

1402/12/19 01:42

احسنت عزیزم هرجور بگیری زندگی میگذره پس خوبه قشنگ فکر کنیم مردها که از صبح میرن شب میان غر هم بزنیم میگذره غر هم نزنیم میگذره درسته سختی داره خستگی داره جنگ اعصاب داره پس بزار خوب بگذره

1402/12/19 12:11