حالتو میفهمم اما بدون که مرگ حقه و پایان زندگی نیست ، همه یه روزی باید بریم یکی زود تر ، یکی دیرتر ، مصلحت خدا برای داییتون توی رفتنش بوده ، درسته اطرافیان خیلی اذیت میشن و خاطراتش همیشه باهاتونه ، اما من خودم به شخصه یاد بابام که میافتم با خودم میگم با اون وضعیتش اگه به هوش هم میومد و زمین گیر میبود و میخواستیم ذره ذره آب شدن و زجر کشیدنشو ببینیم خوب بود ؟ یادمه روز آخر رفتم بالا سرش و سپردمش به خدا و گفتم خدایا من بابامو تو این حال نمیتونم ببینم هر چی که صلاح خودته ولی قول بده هواشو داشته باشی بهترین جا ببرش ، بالا سرش با گریه دست رو سرش گذاشتمو یه دعایی بود شروع کردم به خوندن که اگه کسی مریضی سختی داره یا تو کما هست اگه قرار باشه خدا ببردش زود میبردش و مثل یه شهید پاک و زلال از این دنیا میره ، این دعا رو من ظهر موقع ملاقات بالا سرش خوندم و از اتاق اومدم بیرون ، نزدیک غروب آفتاب تو نمازخونه بودم روز جمعه هم بود بهم گفته بودن نماز امام حسن مجتبی بخونیم خیلی خوبه حاجت میده گفتم به نیت شفای بابام بخونم ، تا نیت کردم و نمازمو بستم گوشی مامانم زنگ خورد از تو بخش خبر دادن که بابام فوت شده 😭 گاهی شفای بیمار اینجوریه ، بدون داییت الان جاش خوبه و حالشم خیییلی خوبه ، ما هستیم که اینجا تو منجلاب زندگی داریم دست و پا میزنیم و نمیدونیم آخر و عاقبتمون چیه
1403/03/20 10:51