پاسخ به

الهی ....پس مواظب این کوچولو باش ...سه ماه اولتو خوب استراحت کن

استراحت مطلقم

همش افتادم تو رختخواب .خدا کمکم کنه انشالا

نگران نباش کوچولو بیاد همه این سختیا یادت میره

انشالا

خودمو سپردم به خدا

انشالا....برای منم دعا کن

ترنم جون شما بارداری خیالت راحته

پاسخ به

ترنم جون شما بارداری خیالت راحته

دیگه حرف خانواده بهت تنه نمیزنن

من همش سمت چپ دلم یکم کوچیک تیر میکشه اما امیدمو از دست دادم

تو اون گروهه گفتم یی بی چک زدم مثبت شده
بعد همه تبریک گفتن
بعد دوروز پیش که 26 پری بود از دادم
منفی شد
گفتم ازمایشم منفی شد یکی ک خودش بچه داشت بهم گفت
ناراحت نشو اما باید حقیقتو ببینیو ..مارو سرکار گذاشتیو ... نباید ازمایش میدادیو..
انگار ایشون باید برا من تعیین کنن
گف توکه میگی علائم ندارم چرا تمیدواری حقیقت ایته که باردار نیستی باید قبول کنی

همین ادم خودش استرس های منو کشیده
و نیاز قطعا به همدلی داشته
اما حالا ک دوقلوهاش به دنیا اومدن
و اب از سرش گذشته
غصه های دیگران یادش میره

از دیروز دلم اینقد شکسته که نگید
الانم منکه اصلا گریه ام نمیگیره داره اشکم میریزه

دلم خیلی گرفت
خودمم ناامید ناامید شدم

درحالی که واقعا نمیدونه اون باردار شده
خدا بهش داده

کار شاق نکرده که...

خدا به هرکس صلاح بدونه میتونه بده

حالا هم 25 امپول ازاد سازی زدم
و همش از تاامیدی فک میکنم فردا پس فردا یاهمین امروز ک موعدمه پریود میشم

کی میدونه ادم تا سه ماه افسردگی بارداری رو تحمل کنه
خونریزی رو تحمل کنه
درد کمر افتصاحو تحمل کنه
بعد قلب بچش وایسه
بعد یکسال بگذره و چشمش خشک بشه که ی بی بی چک دوخطه یبینه و دلش برا تکون خوردن نی نی و دیدنش تو سونو تنگ بشه ینی چی

واقعا دلم گرفته اصلا دیگه ازین خسته شدم

واقعا منم بخدا حس توردارم

شوهرمم درک نمیکنه خمش میگه توچرااینقد بی بی چک میخری
نمیدونه که دیگه داغونم له لهم
همش احساس میکنم شاید خدا برام معجزه کنه?

انشالله خدا خودش کمک میکنه

از وقتی سقط کردم همه بعد من باردار شدن و بچه هاشون به دنیا اومدن الان

من با سه نفر تاریخ بارداریمون یکی بود هرسه مون قرار بود اسفند تو ی روز زایمان کنیم
اونا الان بچه هاشون 5 ماهشونه
من چی

?????

پاسخ به

از وقتی سقط کردم همه بعد من باردار شدن و بچه هاشون به دنیا اومدن الان من با سه نفر تاریخ بارداریمون ...

من اول شهریور میشه یه سال که بچه ام فوت کرده

اونوقت اون خانوم که مادر شده و دیگه ازش گذشته و استرس هاش تموم شده
اینجوری میاد به من میگه
بعدم میگه امید الکی نداشته باش با منطقی زندگی کن

شش ماه توشکمت باش بعد یه دفعه از ببین بره واقعا سخت

پاسخ به

من اول شهریور میشه یه سال که بچه ام فوت کرده

منم همینطور

پاسخ به

اونوقت اون خانوم که مادر شده و دیگه ازش گذشته و استرس هاش تموم شده اینجوری میاد به من میگه بعدم میگه...

چه ادمای پیدا میشن

اون واقعیتو گف ولی واقعیت رو گفتن شرایط میخواد
همینطور نمیان واقعیتو بریزن جلو ی نفر و برن که