پاهام روی تخت اویزون شده بود کمرم درد میکرد آخه کی میاد رو تخت چوبی قدیمی میخوابه.
صدای ترلان ترلان به گوشم میاد
فک کنم صدای علی باشه
ترلان ترلان
_هاااچیه دو دیقه از دستتون آسایش ندارم
_هیچی میخواستم بگم بابا میگه شب اماده شید میخوا ببرتمون بیرون اومدم اینو بگم
_من نمیام درس دارم
_تو که خواب بودی تری
_اولان به من نگو تری بار آخرت باشه اسمم ترلان دومان.. دومان یادم رفت میخواستم چی بگم گفتم دومان به توچه
_پس من رفتم اخه نکه گشنه بمونی میچسبی به نیسان بابا میای
)دقیقان به خاطر اینکه نرم پشت وانت بشینم نمیرم بابام وانت داره میره بار فروشی کار میکنه) _نمیام برید
_به درک من رفتم ولی ساندویچ سهمت میارم گشنه نمونی
علی با بقیه فرق میکرد بیشتر هوای منو داشت الان خانواده پدرم 2 پسر علی و محمد دارند و یه ناهید و یکی هم که بارداره 5 ماه دیگه به جمعمون اضافه میشه .خانواده مادرم شیرازن اومم محمد و علی و زینب داره جالبه بدونین من باعث این هم اسمی دو فرزند دو خانواده شدم بچه بودم و برای شیطونی میرفتم خونه مامانم تینا میگفتم خواب دیدم اسمشو گذاشتید علی و پیش کبرا و باباهم همین حرفو میزدم و اینطور شد
که دو برادر هم اسم دارم
بعد چند تا تست کنکور زدم دستام خسته شده بود بلند شدم کش قوسی به بدنم دادم و از پنجره نگاه بیرون کردم من برای درسخوندن تک خانه جلویی حیاط انتخاب کرده بودم.تا صدای بچه ها اذیتم نکنه
هوا تاریک شده بود و من از تاریکی توی اتاقم میترسم با خستگی رفتم سمت خونه خدارو شکر حیاط بزرگی داشتیم . صدایی نمیومد انگار رفته بودن من چه خوشخیال بودم که تولد بهپ تبریک بگن
1402/06/15 10:38