بعد مثل من خان بابا رفتم خونه بابام چهار روز درصورتی ک شب بعد عروسی باید میرغتم
اوووه مگه از کجا به کجا شوهر کردی
1402/06/17 16:57
اوووه مگه از کجا به کجا شوهر کردی
کلا چهارساعت فاصلس ولی خب دیک سخته رفت و امد
1402/06/17 16:58
نبات والا من گیج شدم چه برسه انجامش بدم
بیین دیشب باشوهرم فمر کردیم گفتیم چقدر کصخل بودیم این همه رفت و امد?? اه
خرش هیچی
کلا چهارساعت فاصلس ولی خب دیک سخته رفت و امد
سخته . منم قزوینی هستم همسرم تبریزی ولی ساکن قزوین .
1402/06/17 16:58
بیین دیشب باشوهرم فمر کردیم گفتیم چقدر کصخل بودیم این همه رفت و امد?? اه خرش هیچی
هههه بازم خوب بوده که .
1402/06/17 16:59
ما بخاطر همسر جان یک مراسم کوچک داشتیم ولی مجبورش کردم برقصه . یکمم ریشاشو بزنه .
من ی بار مراسم خوزستان ی بار ایلام
1402/06/17 16:59
من دیشب با همسر جان درباره نسرین صحبت کردم . گفت یجای کار میلنگه یا نسرین دروغ میگه یا همه چیو نمیگه...
من دروغ نمیگم چون مامانم پسر خاله ام بهم داده من اصلا ندیدمش
1402/06/17 16:59
ههه کوچیکه مگه
نه بچه اوله
1402/06/17 17:00
فکر کن ی بار اونجا رفتم ارایشگاه بعد اومدم اینجا ارایشگاه و شنیون ترمیم کردم
وای چه خوب
1402/06/17 17:00
من دروغ نمیگم چون مامانم پسر خاله ام بهم داده من اصلا ندیدمش
همرو بهش گفتم . گفت حل شدنی هست همه چی . گفت باید با همسرت بری بیرون جایی که کسی نباشه باهاش حرف بزنی همه چیو بگی و از علاقت به زندگیتون . گفت با مادرشورت مهربان باش و بهش بگو معذب هستی لطف کنن شما برید تو اتاق زندگی کنید . گفت مادرسورت برای راحتی شما اینکارو کرده ولی چون قدیمی فکر میکنه شما ناراضی هستی . و اینکه باید تلاش کنی همسرت ترک کنه . کسایی که ناس میکشن اصولا یکم توی کار تنبل میشن
1402/06/17 17:02
من نه نامزدی داشتم نه عروسی نه ماعسل?
چرا خب
1402/06/17 17:02
نه بچه اوله
اهان از این سر گنده هاست .
1402/06/17 17:03
چرا خب
خانواده هامون راضی نبودن
1402/06/17 17:03
اهان از این سر گنده هاست .
اره از اونایی که فک میکنه خیلی میفهمه و بزرگه تو باید بگی چشم منم به هیچ عهدی چشم نمیگم ?
1402/06/17 17:03
بعد فرداش ماهذعسل
ما ماه عسل جالبی داشتیم دوروز رفتیم شمال انزلی کلا همسرجان با تلفن حرف میزد تا برگشتیم . الانم که اصلا وقت نمیکنه بریم
1402/06/17 17:03
اره از اونایی که فک میکنه خیلی میفهمه و بزرگه تو باید بگی چشم منم به هیچ عهدی چشم نمیگم ?
مثل داداش منه ولی برای من دوتا جوجه داره که من حکمرانم براشون . این کیف میده
1402/06/17 17:04
ما ماه عسل جالبی داشتیم دوروز رفتیم شمال انزلی کلا همسرجان با تلفن حرف میزد تا برگشتیم . الانم که اص...
ما کلا سه روز بودیم همه زنگ زدن بیاین نصف مراسم موند?از ماه عسل اومدم بابام اومد منو برد چهار روز
1402/06/17 17:04
خواهرانه
1 عضو
