نوزادان دوقلوی 1402

112 عضو

میگم من هنوز به تنهایی عادت نکردمه چیکار کنم خیلی سختمه😩😩😩

1402/08/13 16:26

تاالان مامانم پیشم بود

1402/08/13 16:27

واقعا تنهایی سخته

1402/08/13 16:28

انشااا...

1402/08/13 16:28

چرا رفتی دوباره

1402/08/13 16:28

من ک شوهر عنم نمیذاره برم

1402/08/13 16:28

هلاک‌شدم هم خودم هم بچ هااا

1402/08/13 16:29

آخه چرا نمیزاره

1402/08/13 16:29

منم همینطور😩

1402/08/13 16:29

ننش فرمودن تا عیر ت خونه بمونه

1402/08/13 16:29

ننش غلط کرد

1402/08/13 16:30

اندازه ی بند انگشت شعور نداره صب 7 میره 6 عصر میاد بهش میگم نگه دار من بخوابم یکم محل نمیده هنو شبا از 11 تا 1 میذاره بخوابم همونم انقد منت میذاره ک نگووو

1402/08/13 16:30

نزار ببرن ریحانه

1402/08/13 16:31

خوب گفتی باز خوبه از تو میومدن میبردن از من ک فقط یا سیخ میزنن یا دخالت انگشتشوننن هم خم نمیکنن

1402/08/13 16:31

ای بابا اینا دیگه کی هستن

1402/08/13 16:32

وووا بگو من خودم میتونم بزرگ کنم دستت دردنکنه

1402/08/13 16:34

شوهرت باید پشت تو باشه ریحانه

1402/08/13 16:34

بگو میخورین ی شب شماها بیایین نگه دارین خوو
فقط میگی ما از آهن ساخته شدیم شوهرم همون 11 تا 1 هم ک بیدار انقد خونه رو بهم میریزه ک حساب نداره همین امروز مامانم آمد دنبالم ک برم خونشون نذاشت برم انقد گریه کردم روزای ک ای وی اف کردم مطلق بود ی شب ننش نگفت بیا خونه من همش خونه مامان من بودیم حمالی ها مال مامان من بود یا استراحت لگنی با مامان من بود الان ک بچ ها دنیا آمدن میگ نرو مادرش میگ همه میشین خونشون بچ داری میکنن درصورتی ک دخترش 24 ساعته خونه اونه اینم میینه مادرش ایجوری میگ ب حرف میکنه

1402/08/13 16:34

یکم‌عقل نداره ک ت جوش من ک دختر مردم نزن جوش بچ های خودت بزن ک گریه میکنن باهام نمیرسم ب جفتشون هلاکن

1402/08/13 16:35

بخدا دیروز مامانش غذا آبگوشت فرستاده بود در ظرف باز کردم کپ کردم برا ی نفر فرستاده بود

1402/08/13 16:37

والا من ج بدم همونجا مث سگ میوفته ب جونم

1402/08/13 16:37

ای وای😔

1402/08/13 16:37

مث این ک سخوللاا بودم

1402/08/13 16:38

بچ داری میکردم نظافت آشپزی هم میکردم

1402/08/13 16:38

ن خداییش من خیلی خوبن مادرشوهرم

1402/08/13 16:38