من اورژانسی سزارین شدم ازساعت1بستری شدم توبهمن خداشاهده هرسری مامازنگ زدبه دکترمقیمی هم تودسترس بودهم جواب میدادکه چیکارکنین حتی دوست نداشت سزارین بشم بخاطراینکه میگف شایدطبیعی بدنیابیاری وقتی4سانت بازی من هرکاری ماماگف انجام دادم اخرسرخودش زنگ زدگف مطبم الان سریع خودم رومیرسونم افت ضربان قلب بچه رونشون داددستگاه خودشورسوندنه مریضش بودم نه چیزی فقط دکترشیفت بودهمین9منوبردن اتاق عمل اومدمنودیدیه دقیقه باهام حرف زدبهم امیدداددلداریم داداینکه دیگ خوش وبشوبگوبخندنداشت باهام فقط گفت عزیزم نترس بدبه دلت راه نده بچت وزودی میدم بغلت من خدای استرس بودم همین که این حرفاروزدهمه استرس ودلهره م رفت 9ورب بچم واوردن کنارصورتم خودش بخیمم زدتبریک بهم گفت ورفت
1403/07/17 23:20