امشب مامانم خیلی نا امیدم کرد ?گفت با یه بچه کوچیک چجوری میری بیمارستان ، چجوری کی پیشت میمونه کی کمکت کنه؟گفتم خودت نمیای ؟گفت هیچوقت نمیام برای بچه اولت اومدم تمام شد دیگ..?گفتم خب بچه رو پیش باباش میزارم گفت هیچگونه مسئولیتی ازت و قبول نمیکنم..?خیلی ناامیدشدم گفتم ایکاش خدا بهمون این بچه رو نمیداد که اینجوری بخوام احتیاجم ب دیگران بیفته??بچه هام شیره ب شیره میشن ازالان غم عالم تودلمه?چکنم
1402/07/07 00:12