پاسخ به

مامانم اون روز ک سقط کردم خیلی خیلی زحمت کشید

دقیقا 3 شبانه ردز مادرم تو بیمارستان کنار بود نخوابید من عذا نمیخوردم اونم نمیخورد میگفت دخترم گشنه من غذا بخورم

پاسخ به

دقیقا 3 شبانه ردز مادرم تو بیمارستان کنار بود نخوابید من عذا نمیخوردم اونم نمیخورد میگفت دخترم گشنه ...

من ک میگفتم فقط مامانم بیاد من شب ساعت 2رفتم 2بعدظهرفرداش مرخص شدم بدترین شب عمرم بود

منو مرخص کرد اورد خونه بعد رفت خونه دوش گرفت اومد پیشم ما میگیم زن زائو تا ده روز نباید تنها باشه واسه همین یا میرفتم خونه اش یا میومد پیش

من خیلی جلو بقیه روحیه ام کنترل میکنم میخندم شوخی میکنم

ولی مامانم میدونه من از اون داخل خراب بودم

پاسخ به

منو مرخص کرد اورد خونه بعد رفت خونه دوش گرفت اومد پیشم ما میگیم زن زائو تا ده روز نباید تنها باشه وا...

اره ماهم میگیم منم همینطور تا چندروز اونجا بودم ولی من شرایط روحیم خراب بود اون تصویره ازجلو چشام نمیرفت

پاسخ به

من ک میگفتم فقط مامانم بیاد من شب ساعت 2رفتم 2بعدظهرفرداش مرخص شدم بدترین شب عمرم بود

من نه 3 روز بستری بودم

پاسخ به

من نه 3 روز بستری بودم

برامن اخه تو خونه افتاد رفتم بیماریتان فقط موندن جفت بیاد بعدم کورتاژ تمام

پاسخ به

اره ماهم میگیم منم همینطور تا چندروز اونجا بودم ولی من شرایط روحیم خراب بود اون تصویره ازجلو چشام نم...

من هیچیو نگاه نمیکردم کورتاژم که بیهوش بودم دیگه چون اول برام قرص گزاشتن که طبیعی بیاد بچه تیکه تیکه کرد

واسه همین نگاه نمیکردم

ینی حالم ازاونوبیمارستان بهم میخوره

پاسخ به

من هیچیو نگاه نمیکردم کورتاژم که بیهوش بودم دیگه چون اول برام قرص گزاشتن که طبیعی بیاد بچه تیکه تیکه...

منه بدبخت بیخیال رفتم دسشویی یهو بچه اومد???

پاسخ به

برامن اخه تو خونه افتاد رفتم بیماریتان فقط موندن جفت بیاد بعدم کورتاژ تمام

اها من نه خواهر یه هفته بهم زمان دادن که خونریزی بیفتن من شیاف استفاده میکردم دیگه ورزش سنگین دمنوش های کرم حتی دریغ از یه لک

پاسخ به

منه بدبخت بیخیال رفتم دسشویی یهو بچه اومد???

من سقط خیلی وحشتناکی داشتم

پاسخ به

اها من نه خواهر یه هفته بهم زمان دادن که خونریزی بیفتن من شیاف استفاده میکردم دیگه ورزش سنگین دمنوش ...

هردو یجور بدبختی بود.حالا تو میدونستی بچت دیگ قلبش نمیزنه امادگی ذهنی داشتی من نه اصلا نمیدونستم بچه قلبش نمیزنه فرداش میخواستم واس لگ بینیم تازه برم سونو??

پرستارها ترسیده بودن میگفتن چرا بدنش اینقدر واکنش میده

پاسخ به

من سقط خیلی وحشتناکی داشتم

وای اون جیغی ک تو دسشویی زدم مامانم ازخواب پرید شوهرم انقد گریه میکرد فقط میگفت نیلوفر نکن با خودت اینکارو نکن

ماما میگفت این بچه 16 هفته ای نیس تو چجوری یک ماه بچه رو تو بدنت نگه داشتی خوبه خودت عفونت نکردی ازمایش خون دادم اونجا ببینم عفونت به خون رفته

من اومدم سونو همه چیش خوب بود شکر خدا ولی مثل مال همینی که همیشه میرم نبود

بنظرتون مجدد برم موردی داره؟

چند نفری گفتن اشتباهه سونوش

خودشم گفت یه نفر سونو کردم 4100بوده بچش دنیا اومده4300بوده 200گرم نخونده

شوهرم میگه همون اقاهه برگست مجدد برو

طول سرویکسم چک نکرد

بنظرتون مجدد برم ضرر نداره؟