پاسخ به

خونه خودمم

پس دیگ حالا چرا ناراحتی

بچه هر چقدرم بزرگ بشه برای پدرمادرش بچه است

گفتم ما رضا مهران رفتنی 24ساعته خونس اینجام نمیتونم قل زنجیرش کنم دوست داره بره بیرون

حالا جاییم نمیرفتا

یبار خاکسپاری رفت گفتن چرا دیر کرد نیومد

رفت تعمیر ماشین رضا کجاس چرا نیومد

والا من شمال میرم اصلا شوهرمو نمیبینم

پاسخ به

یبار خاکسپاری رفت گفتن چرا دیر کرد نیومد

حس مالکیت دارن.شاید دیر به دیر میبیننش اینطور میکنن

یبار رفت دنبال وسیله ها زنبورداری چخبره چرا دیگه نمیاد

مامانا کسی صدقه ای نذری داره کمک به فقیر میشه کمکم کنه حتی 5هزار ?خدا شاهده وضعمون خرابه بچه کوچیک دارم توان خرید مواد غذای نداریم.

نه زنگ میزنم کجایی نه میگم چرا نمیای چون بنده خدا تو سمنان جایی نداره بره اونجا دیگه میره ازاد میشه

پاسخ به

حس مالکیت دارن.شاید دیر به دیر میبیننش اینطور میکنن

میگم کاش بزرگه زن بگیره ولمون کنن

پاسخ به

نه زنگ میزنم کجایی نه میگم چرا نمیای چون بنده خدا تو سمنان جایی نداره بره اونجا دیگه میره ازاد میشه

خب مام مهران بخدا زندانیه

پاسخ به

میگم کاش بزرگه زن بگیره ولمون کنن

اره بخدا

پاسخ به

حس مالکیت دارن.شاید دیر به دیر میبیننش اینطور میکنن

من ترسم از اینه فردا پس فردا برا زندگی برگردم اونجا این ادامه دار نشه

پاسخ به

خب مام مهران بخدا زندانیه

خب بنده خدا شمال دیگه ازاد بزارن

پاسخ به

من ترسم از اینه فردا پس فردا برا زندگی برگردم اونجا این ادامه دار نشه

همسرت باید باهاشون برخورد کنه .خودش خسته نشد اینقد چک کردنش؟

پاسخ به

من ترسم از اینه فردا پس فردا برا زندگی برگردم اونجا این ادامه دار نشه

نه بابا تو زندگیت مستقل ور دل اونا که نیستی

پاسخ به

خب بنده خدا شمال دیگه ازاد بزارن

شمال همش دو روز بود ای کاش بیشتر میموندیم راحت بودم

پاسخ به

همسرت باید باهاشون برخورد کنه .خودش خسته نشد اینقد چک کردنش؟

خودش دیگه داد زد سر مادرش من زن دارم بچه دارم زنم هیچی نمیگه تو شدی اتیش بیار معرکه گفت من مادرتم

پاسخ به

شمال همش دو روز بود ای کاش بیشتر میموندیم راحت بودم

نمیدونم چرا حس میکنم اونا فک کردن تو باعث جدایی پسرشون ازشون شدی

پاسخ به

نه بابا تو زندگیت مستقل ور دل اونا که نیستی

مستقل هستیم ولی خانوادگی کلا مدلشونه عمه هاشم این مدلین

پاسخ به

خودش دیگه داد زد سر مادرش من زن دارم بچه دارم زنم هیچی نمیگه تو شدی اتیش بیار معرکه گفت من مادرتم

اخه دیگ هرچی حدی داره اخرشم میفتن گریه زاری

به منکه کمکی نکردن اگرم خواستن خوبی کنن

فقط باعث شک من شدن