پسر اذری

4 عضو

ان شالله عادت میکنه

1402/11/23 14:20

من همه وسایلهاش میبرم گهواره اش میبرم

1402/11/23 14:21

نفیسه چرا اینقدر نسبت به خانواده هنسرت حساسیت نشون میدی

1402/11/23 14:21

من قسمت خواب ننو رو عین تخت چیدم براش بالشت و پتو خودش و وسیله هاش داخلشه دستما کاغذی و اسباب بازی و پوشک و شهرمون میریم کلا میبرمش با خودم پایه هاش جدا کردم فقط قسمت تختش میبرم تو اون میخوابونم حس امنیت داره چون اصلا بد خواب نشده

1402/11/23 14:21

چشم دکترخوبیه

1402/11/23 14:21

منم این حس داشتم برا همین پرسیدم که خونه مادرشوهرش ارومه یانه

1402/11/23 14:22

حرف اول میزنه تو گرگان نوبت های صبح بگیر که خلوته اینقدر خوب بچه معاینه میکنه خوبم راهنماییت میکنه

1402/11/23 14:22

نمیدونم ازموقع زایمان کردم حساس شدم
به خاطر اینکه هیچی محبتی نکردن ازموقع که بچه به دنیاامد مادرشوهرم هیچی براش نگرفتن وبرای من هم هیچی کارکردن

1402/11/23 14:23

به خودت سخت نگیر

1402/11/23 14:24

ببین نباید از کسی انتطار داشته باشی خب

1402/11/23 14:24

اون شب رفته ایم اروم بود اخرشب نماندم بعدازشام اومدیم خونه مامانم

1402/11/23 14:24

شیرت با حرص به بچه میدی قشنگ اون حس نا ارومی بهش منتقل میکنی اونم بی قراره

1402/11/23 14:24

دقیقا

1402/11/23 14:25

من قشنگ درکت میکنم نفیسه

1402/11/23 14:25

تموم این راه من رفتم میدونی

1402/11/23 14:25

راهی که تو اولشی من تا تهش رفتم جز زجر دادن خودم و بچم و شوهرم هیچی نبود تهش

1402/11/23 14:25

اونا هیچیشون نمیشه بخدا به یه ورشونم نیست

1402/11/23 14:26

خانواده خودم خیلی زحمت کشیدن ازهیچ *** انتظاری ندارم

1402/11/23 14:26

فقط تویی که داری الکی بهترین لحظات زندگیت خراب میکنی به غصه خوردن

1402/11/23 14:26

پس فراموشش کن

1402/11/23 14:26

اصلا حرص نمیخورم اولها افسردگی داشته ام بهترشدم

1402/11/23 14:27

از حرفات من یه حسی میگیرم انگار خودمم موقعی که دخترم دنیا اومد قشنگ انگار تو خود خود منی چهار سال پیش من

1402/11/23 14:27

اره بابا

1402/11/23 14:27

افرین❤

1402/11/23 14:28

شبهااینطوریه. روزها خیلی خوب میخوابه

1402/11/23 14:28