گروه داستان فاطیما

فریاد شدیدا فضول شده غیر قابل تحمل پیش هرکسی میذارمش با ناراحتی اون طرف میفهمم ک خیلی مزاحمت ایجاد کردیم اصلا یه کارایی میکنه ک خودم شاخ درمیارم هر وسیله ای دستش باشه پرت میکنه امروز عصر رفتم سرکار من کار نکرده برگشتم همون اول بسم الله یه ظرف شکلات قاشق رو میز بود میز اونا وسط مبل کنار تلویزیون بود خدا بهم رحم کرد سریع رفت برداشت اگ یکم دیگ بیشتر پرت می‌کرد می‌خورد به تلویزیون مرد باید خسارت میدادم همون درجا گفتم ببخشید من کار خراب کردم شرمندم میرم خیلی اعصابم داغون بود دیگ نمیدونم باهاش چیکار کنم حرفم نمیزنه همش جیغ و داد خودشم میزنه جدیدا

1403/05/09 23:29

توروخدا راه کار بدین برا آروم کردن فریاد و چطوری به حرف بیارمش میترسم دیگ کلمه کلمه حرف میزنم تکرار میکنم ولی هیچی

1403/05/09 23:32

سلام صب همگی بخیر باشه دوستان کسی تو اهواز کسی ک کار خیر کنه میشناسه موسسه ای چیزی باشه لطفا بهم بگین هرکی میدونه

1403/05/10 06:44

بچه ها دیشب خواب دیدم تو حرم امام رضا تنهام یه خانم خادمی اومد گفت داریم در باز میکنیم برو نزدیک اگ در باز شد سریع زیارت کن نوبت بعدی ها بشه درباز کردم دویدم سمت حرم میگفتم امام رضا اومدم آخرش اومدم گریه میکردم رفتم به خانمه گفتم توروخدا بچم زود برم بیارم اونم امام رضا ببینه گفت سریع باش فریاد بغل کردم گفتم اینم فریاد بهش قول دادم میارمش یه حرفایی زدم بیدار شدم دیدم صورتم خیس از اشک بهترین خوابی بود ک باز دیدم احساس کردم از نزدیک رفتم زیارت سبک شدم 😍

فریادم مامانش سیگاری نیس 😂 نمیدونم جدیدا چطور شده هرچی به شکل سیگار میزاره دهنش لول خودکار یا وسیله اسباب بازی میکنه میزاره دهنش ینی سیگار میکشم😐

1403/05/11 18:25

ینی یخچال فریزر از برق بکشیم برق مصرف نشه 😬

1403/05/11 21:45

سلام به همه دوستان عزیز خوبین 😘

فریاد سرما خورده دماغش گرفت آب ریزش نداره چی برم از داروخانه بگیرم براش بهتره

1403/05/12 09:59

همون صب به عموم گفتم گفت بزار عصر میبرمش دکتر دیگ 11ونیم اومد دنبالم رفتیم دکتر اینا رو براش نسخه کرد الان اومدیم مستقیم خونه عموم عصری میریم خونه خودمون

1403/05/12 13:14

بچه ها من شرکت نفیس ثبت نام کنم کسی هست ک ازم محصول بخره کسی حمایت میکنه لطفا هرکسی میخواد بخره شرکت نفیس لوازم آرایشی بهداشتی و... داره کرم های میگ داره برا درد کمتر مفاصل و... خیلی محصول داره کسی از شماها از محصولات نفیس استفاده میکنه؟!

1403/05/12 16:50

بچه ها من حدودا 1ماه پیش افتادم از چارپایه موقع تمیزی حتی صابکار گفتن اگ چیزی شد بهمون اطلاع بده من دیگ بعد اون نتونستم کار بگیرم و از کمر پام درد میکرد 2هفته خونه عموم بودم الان دوباره از زانو به پایین پام درد ک بزور سختی راه میرم لنگون لنگون راه میرم به خانمه پیام دادم ک گفتم گفت عصری میاد خودش منو میبره دکتر پدرشوهرش دکتر گفت بیمارستان اونا میریم گفت هزینه دارو این چیزا با خودم دستش درد نکنه واقعا رو حرفش موند اگ مث یه عده بودن میزدن زیر حرفشون خیلی تو شرایط الانم بد میشد 😣😣

1403/05/13 14:24

سلام صب همگی بخیر باشه 😍

دیروز دکتر رفتیم گفت مشکلت چیه گفتم از چارپایه افتادم اولش چیزی نبود فقط یکم درد احساس کردم اونم طبیعی بود ولی بعد 2ساعت دیگ از کمرم پام نتونستم خوب تکون بخورم همش درد داشتم به سختی راه میرفتم یا پهلو به پهلو میشدم از پام عکس گرفتیم با کمرم.. دکتر گفت لگنت یکم شکسته بود جوش خورد درد برا اون بود گفتم چطور گفت ن عملی ن چیزی خداروشکر جوش خورد خودش ولی اگ اول میاوردی باید عمل میشدی الان دیگ چیزی نیس ولی یکم بدجوش خورده دیگ درد داری تا مدتی زانوم به پایین هم گفت مشکلی نیس گرفتگی بوده دکتر گفت رو کدوم دست می‌خوابیدی گفتم رو همون کمرم و پام ک درد داشت 😂 گفت همین باعث شد ک زودتر جوش بخوره چون همش روهمون پهلو خواب بودم مسکن داد بهم چرک خشک کن ک استفاده کنم

1403/05/14 07:11

بچه ها من هفته ای دوبار به وکیل زنگ زدم گفتم چی شد کی ابلاغ میفرسته این قاضی جدید میگ تو این ماه دیگ میفرسته گفت پیگیر میکنم ولی الان زنگ زدم بهش مث وکیل کمیته ک اول باید خودم معرفی کنم کامل بگم چی شد چی نشد تا یادشون بیوفته

1403/05/16 18:50

الان دیگ زنگ زدم میگ هنوز هیچ خبری نیست اصلا وقت نکردم این هفته برم حالا خانم زارعی چندبار گفتم اگ تا 2سال دیگ به نتیجه نرسید بازم ناراحت نشو چون یکم کارای دادگاهی پیچیده اس..... گفتم الان خودش 3سال طول کشید 2سال دیگم بخاطر شما ک وقت ندارین برین صبر کنم گفتم اینجور برامن فایده نداره من 10 سال بمونه دیگ ناراحت نمیشم ازاین ناراحت میشم من هفته ای دوبارم به شما زنگ بزنم بعید کامل معرفی کنم چون متاسفانه شما فراموش میکنین من کیم بنظرم اگ کارم خوب انجام بدین اینجور نمیشه چون من با این همه آدم حرف زدم تاالان هیچکس بجز شما وکیل کمیته بهم نگفت یکم بگو تا ببینم کی هستی چون شماها نمیکنین دنبال پرونده رو یادتون میره بهش برخورد گفت خودت این هفته برو ببین چی شد الانم ک قاضی عوض شده دیگ نترس گفتم من ترس ندارم دیگ فعلا نمیخواد شما پیگیر باشید من خودم کاریش میکنم گفت خیلی خوب بخدا سرم شلوغ بود وقت نمیکردم من همون چندبار به اصرار فلانی ک بهم میگفت مجبور شدم برم وگرنه کارت خیلی پیچیده اس و وقت گیر بود الان شرایط من نبود گفتم خیلی ممنونم دیگ حرفی ندارم خذاحافظ😐

1403/05/16 19:00

کلا سرمای شدید خوردم دیگ از هفته دیگ اول میرم دادگاه خانواده ک نامه رسمی بگیرم برا حضانت برم یارانه چیزام درست کنم

1403/05/16 19:01

سلام بچه ها چطورین.. دیروز وامروز اداره ها تا 10 بودن دیشب اینقد اومدیم خونه عموی بزرگم موندیم ک صب بزارمش پیش نگار نوه عموم برم دادگاه 😬 تا 8ونیم هرچی تلاش میکردم بلند شدم هی چشاش باز می‌کرد خودم میزدم خواب دیگ نزدیک 9 بود ک آماده شدم الفرار😂 9ونیم دادگاه بودم ولی گفتن دیر اومدی اداره داره تعطیل میکنه شنبه هم نیا شلوغه وسط هفته بیا یکروز قبلش یا همون روز ک داری میای صب زوذ تماس بگیر شلوغ نبود بیا ک بچه ات اذیت نشه 😐هرچی گفتم الان تا 10 نیم ساعت مونده گفت دیرمون شده برو هفته دیگ بیا اینم شانس فریاد بخدا من هرس ی گذاشتمش رفتم ک اذیت نشه فایده نداشت باید باهام بچرخونمش اذیت شه کارم راه بیوفته 😂😂

1403/05/17 10:57

این لپتاپ بود ک شکسته بود الان گذاشتم زیر مبل دیگ ک فریاد بیشتر ازاین خرابش نکنه...

بچه ها عصرونه خوب چی برا فریاد درست کنم آبریزش بینی داره هنوز خوب نشده چی بدم بخوره ک زود خوب شه داروهاش هم به وقت میدم 😣 چرا خوب نشده دیگ الان 1هفته شده

1403/05/18 16:38

تماس گرفتم میگن فردا بیا نامه رسمی حضانت بگیر ایشالا فردا اگ شد ببرم کمیته هم برا تحت پوششی و یارانه اش درست کنم البته بچه میزارم میرم براهمین ببینم چندجا رفتن میتونم برم یا بهم زنگ میزنن ک برگردم خونه پیش فریاد ولی خداروشکر اینم تمام شد خودش رفت درخواست حضانت داد شرکت نکرد کار خدا ببین

1403/05/20 09:08

بچه ها الان خونه جواد پسر عمومم نیم ساعت گفتم برم پوشک بخرم گفت بیا کارت منو ببر کارتش داد رفتم من فک کردم پوشک کوکومی 135000 هزارتومن چون آخرین باری ک گرفتم همین بود...

اولین بار ک قیمت ها رو نگاه نکردم گفتم حالا ک کارتش داد یه کیسه فریزر و سفره یکبار مصرف یه اسکاج دوتا ژله برا فریاد همین ها رو گرفتم 500 هزار خورده ای اصلا فاکتور نگاه نکردم اومدم خونه گفت مگ چی گرفتی گفتم اینا گفت اها نزدیک 600 شدن گفتم چی من فک کردم نهایت 300 بشن گفت ن فاکتور نگاه کردم دیدم آره این اندازه شده خیلی گرون شدن الان میخوام برم پس بدم پوشک برم جای دیگ 135 تومنی از قدیم دارن بخرم...

1403/05/20 18:30

بچه ها من کلا قبلی ک بیام اینجا پسر عموم گفت باهات میام صب دادگاه ک نامه بگیری چندجا میری خودم میبرمت بچه بیار بزار پیش زنم صب بخوابه حالا میگ بخدا 4روز پشت هم شیفت بودم خستم خودت برو گفتم خب قول دادی میگ پول اسنپ خودم میدم برو بیا 😕

1403/05/20 18:37

بچه ها هرچی عکس میگیرم میفرستم خطا میزنه ارسال نمیشه

1403/05/20 18:44

خریدهایی ک کردم زشت نیس برم پس بدم بگم من تو منطقه ای ک هستم ارزونتر میتونم بگیرم واقعا خیلی زورم اومد یه سفره و یه پلاستیک فریزر و دوتا ژله و اسکاچ شدن 200 هزارتومن دوتا پوشک شدن 342هزارتومن چخبره 😑 رو همین دیگ فریاد از پوشک میگیرم تو خونه میمونم تا دیگ یاد بگیره

1403/05/20 18:45

خانما یه خبر هم بدم من و چندتا از فامیلم خیلی فکر کردیم ک من یه آدم بیکار محسوب میشم ایشالا یکم از پرونده هام جلو بره اگ خونه رو بهم دادن تا قبلی ک از اینجا بلند شم ک هیچ میرم تو خونم میشینم اگ ندادن دوندگی هنوز داشت از اهواز میرم و تو روستا زندگی میکنم اونجا خیلی بهتر هم خونه ها ارزون تر هستن هم کشاورزی چیزی هست میرم رو زمین ها راحتتر کار میکنم

1403/05/20 18:47

سلام از ظهر کولرم خراب شده.. تعمیری اومد گفت مشخص نیس چیه مشکلش باید بیاد پایین احتمال داره از بلبرینگ باشه و بوش گفت بزار رو درجه 2 فعلا ظهر کار کنه ولی اگ دیدی دوباره یهو خاموش شد دیگ روشن نکن بعد نیم ساعت دوباره خاموش شد دیگ نزدم برق بهش زنگ زدم میگ فایده نداره اگ ارزش تعمیر داشته باشه بهت میگم ک خرجش کنی اگ نداشته باشه و بیشتر از 2تومن خرج برداره بهتون میگم ک بدونی 😔

الان بدون کولر نشستیم وسایلم جم کنم عصر برم خونه فامیل تا ببینم چی میشه

1403/05/23 14:37

بچه ها تعمیری گفته 1تا 2ساعت دیگ میام بازش کنم ببرمش گفت اگ بوش باشه تا فردا صب تحویل میده اگ بلبرینک فن باشه ت اسب تحویل میده دیگ فعلا هستم تا ببینم چی میشه گفتم سرسری درستش کن حداقل تا شهریور جواب بده دیگ بعدش حداقل هوا خوبه پنکه میزنیم گفت تازه هوا گرمای بیشتر توراه همچنان گرما داریم باید اساسی درست شه

1403/05/23 16:00

بچه ها خودم رو جهزیه ام کولر بود خانواده همون رامین بردن بعضی وسایلم ک جهزیه ام بود اونا بردن دیگ واقعا حلالشون نمیکنم خودم موندم چندبار بخدا به برادر رامین زنگ زدم گفتم میدونم رامین فوت کرده منم ازدواج کردم شرایطم سخت اگ میتونین کولر و تلویزیون حداقل بهم پس بدین گفت باشه ببینم مامانم چی میگ دیگ خبری ازشون نشد زنگ زدم به دختر عموم گفتم یه کولر داشتی اونو بده فعلا گفت اونو دادم به پسر برادر شوهرم اونم نداشتن گفتم اون ک خانمش شاغل ازش بگیر جفتشون دستشون به دهنشون میرسه بده من باهام دعوا کرد گفت چرا باید اینکار کنم برو از امین کولر بخواه چرا از من بگیری چرا ابروم پیش خانواده شوهرم ببرم

1403/05/23 16:18

ممنونم تو شرایط سخت کنار من هستین ❤ دعاهای خیرم براتون همیشه هست 🙏🙏

1403/05/23 18:33

داستان فاطیما

داستان فاطیما

نی نی+ را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

برای عضویت در خبرنامه نی نی+ آدرس ایمیل خود را وارد نمایید

ورود / ثبت نام

فراموشی رمز عبور