زایمان دی و بهمن ۱۴۰۲

248 عضو

پاسخ به

وایییییی حیوون بچشو ول میکنه بره که تو اینکارو کردی

اون از حیونم پست تره

1402/06/30 02:04

ن اصلا کلا انسان نبوده....مادرش اهل یه شهر دیگست شوهرم میگه همون موقع که هم بدنیا اومد زیاد نمیومد سراغش همش پیش مادرم بود

1402/06/30 02:04

ی درصد نگفته شاید بلایی سر بچم بیاد

1402/06/30 02:04

پاسخ به

یازده سال حتی زنگم نزده؟

ن بخدا اصلا

1402/06/30 02:04

فقط چن هفته پیش سروکله خانم پیدا شد میخوام دخترمو ببینم

1402/06/30 02:04

بعد این همه سال

1402/06/30 02:05

پاسخ به

ن اصلا کلا انسان نبوده....مادرش اهل یه شهر دیگست شوهرم میگه همون موقع که هم بدنیا اومد زیاد نمیومد س...

خب خیرسرش میخاست گورشو گم کنه جلوگیری میکرد گناه داره این طفل معصوم خداروشکر ک الان مامان خوبی داره

1402/06/30 02:05

دخترم گفت اصلا نمیخوام ببینمش بهش بگین سراغ من نیاد

1402/06/30 02:05

پاسخ به

فقط چن هفته پیش سروکله خانم پیدا شد میخوام دخترمو ببینم

میگرفتی نصفش میکردی

1402/06/30 02:05

پاسخ به

ن بخدا اصلا

نفهمه بوده بمیره راحت تره

1402/06/30 02:05

من تلفنی باهاش حرف زدم گفتم با چ رویی میخوای بیای دیدنش میخوای چی بهش بگی

1402/06/30 02:06

پاسخ به

دخترم گفت اصلا نمیخوام ببینمش بهش بگین سراغ من نیاد

هرکسی بود نمیرفت ینی با یبار دیدن یازده سال جبران میشه

1402/06/30 02:06

گفت تو مادر نیستی حال منو نمیفهمی گفتم تو مادر نیستی کلمه مادرو نیار به زبونت مزاحم منو زندگیم و دخترم نشو

1402/06/30 02:06

گفت من ازش دست نمیکشم گفتم تو خیلی سال دست کشیدی کجای دنیایی تو

1402/06/30 02:07

بچتو الان ببینی میشناسیش

1402/06/30 02:07

بعد اون زنگ رفت که رفت

1402/06/30 02:07

پاسخ به

گفت تو مادر نیستی حال منو نمیفهمی گفتم تو مادر نیستی کلمه مادرو نیار به زبونت مزاحم منو زندگیم و دخت...

میگفتی تو مادری حیوون ک بچه ی ساله رو ول کردی تازه یادت افتاده بچه داری

1402/06/30 02:07

پاسخ به

گفت من ازش دست نمیکشم گفتم تو خیلی سال دست کشیدی کجای دنیایی تو

بزن بلاکش کن اومد جلو در زنگ بزن ب مامور بیاد جمش کنه یا بگیر نصفش کنه زنیکه چ رویی ام داره واقعا ک

1402/06/30 02:08

شوهرم گفت هر چی تو بگی چیکار کنیم گفتم شاید بخواد مادرشو ببینه بزار بهش بگم اومده سراغش به دخترم گفتم ولی بهم ریخت گریه کرد گفت تو فقط مادرمی ن هیچ *** دیگه نمیخوام ببینمش

1402/06/30 02:09

پاسخ به

بعد اون زنگ رفت که رفت

گمشه واقعا اعصابمو خورد کرد چ پررو بگو یازده سال پی خوشگزرونی بودی یادت نبود مادری

1402/06/30 02:09

پاسخ به

بزن بلاکش کن اومد جلو در زنگ بزن ب مامور بیاد جمش کنه یا بگیر نصفش کنه زنیکه چ رویی ام داره واقعا ک

ن دختر جرات نداره بیاد مثل مرگ از شوهرم میترسه

1402/06/30 02:09

پاسخ به

شوهرم گفت هر چی تو بگی چیکار کنیم گفتم شاید بخواد مادرشو ببینه بزار بهش بگم اومده سراغش به دخترم گفت...

خودشم نمیخاد دیگ نزارین سمتش بیاد کلی تو روحیش تاثیر منفی داره

1402/06/30 02:10

پاسخ به

گمشه واقعا اعصابمو خورد کرد چ پررو بگو یازده سال پی خوشگزرونی بودی یادت نبود مادری

جالب اینجاست ازدواج کرده میگفت شوهرم قبولش نمیکنه فقط میخوام ببینمش اینو که گفت آتیش گرفتم گفتم کی بهت میدش که قبولش کنن یا نه

1402/06/30 02:10

پاسخ به

ن دختر جرات نداره بیاد مثل مرگ از شوهرم میترسه

خوبه مراقب دخترت باش

1402/06/30 02:10

پاسخ به

جالب اینجاست ازدواج کرده میگفت شوهرم قبولش نمیکنه فقط میخوام ببینمش اینو که گفت آتیش گرفتم گفتم کی ب...

چقدر وقیحه این زن

1402/06/30 02:10