زایمان دی و بهمن ۱۴۰۲

247 عضو

من بنده خدا خواهرشوهرم بهم اوایل عقد جلو شوهرم گفت فلان کارو نکن. گفتم دخالت نکن لطفا?هنوزم یادش میوفتم خجالت میکشم

1402/07/09 14:53

پاسخ به

??من تتحالا خانواده شوهرم دخالت نکردم

بابا اصلا دخالت نکرد من قاط زدم?

1402/07/09 14:53

دیگ زر نزد

1402/07/09 14:59

ولی خودم از همون اول مطمئن‌بودم پسره

1402/07/09 15:06

پاسخ به

این میگه هانیه خوشم نمیا دور بر لاک اینا ببینمش. گفتم برو بابا دلش بخواه هرچی بپوشه درضمن دختر مادرس...

اتفاقا اگ‌گیر بده خیلی بدتر میشه
اصلا نذار گیر بده بهش

1402/07/09 15:10

حدودشو رعایت کنه. من با اصلاح صورت و ابرو کاری ندارم. ولی ولنگه بازی دربیاره کشتمش. مثلا خوشم نمیا ساق پاش بیرون باشع یا موهاش از پشت بیرون باشه. قیچی میکنم??دختر باید نجیب باشه

1402/07/09 15:15

پاسخ به

ما کردها اصلا رسم چادر نداریم ??شانس تو به کرد تقلبی خوردی

خودم به نظرم چادر آدم راحت تره حقیقت بدون چادر تاحالا نگشتم. به نظرم به آدم شخصیت میده. اجازه نمیده هر کسی چرت و پرت بگه . البته مانتویی سنگینم همینه

1402/07/09 15:57

بعد گفتم استادکتابو میام دانشگاه میگیرم ازتون.

نگو این میخواد امتحانم کنه??

1402/07/09 16:27

گفت دانشگاه نه بیا پارکی ، جایی به غیر دانشگاه???

1402/07/09 16:27

بعد رفتم دانشگاه دیدم داره از خانوادش میگه??تو دلم گفتم به من چه خانواده ی این خدا.

1402/07/09 16:28

امتحان بعدی که ازم کرد . بهم گفت بیاین تا ببرمتون تا خونه با ماشین

منم سوار هیچ ماشینی نمیشدم. الکی گفتم نه خونمون نزدیکه??بعد نگو خله افتاده دنبالم ببینه چجور راه میرم و اینا تا خود خونه

1402/07/09 16:28

یادمه دانشجوهای دیگش داشتن از حسادت میترکیدن??میگفتن این دختره الکی حجاب داشته. خدا لعنتشون کنه حلالشون نمیکنم

1402/07/09 16:23

یادش بخیر تو دانشگاه یه بار از جلوش رد شدم دیدم وای خییییلی بد داره نگام میکنه. زود سرمو انداختم پایین‌ دوباره اوردم بالا دیدم چشماشو ریز کرده داره بالا و پایینو میپاد. گفتم واه اخه من پشت چادر چی دارم. هانیه خیالاتی شدی. آخه استاد میاد به تو نگاه کنه؟؟?اعتماد به نفسم نداشتم

1402/07/09 16:31

میگفت همه دورم جمع میشدن جز تو. اینجور بود که جذبت شدم
گفتم تو دلم بی تفاوت نبودم اعتماد به نفس نداشتم که با نامحرم حرف بزنم??خیلیی خجالتی بودم. کلا با هیچ مردی حرف نمیردم

1402/07/09 16:34

پاسخ به

چراا داپلر

چون زایمان اولم سزارین بوده ...بخاطر چسبندگی جفتی اینا گفت باید داپلر هم بدی

1402/07/10 19:09

من در طول روز دو سه بار ترشح داره حس مینم پریود شدم. میگن ترشح خوبه از ورود باکتری جلوگیری میکنه ولی باید رعایت کرد ک تبدیل به عفونت نشه

1402/07/12 13:09

پاسخ به

وای چرا

نه من زیر دلم خفیف درد میکرد رفتم دکتر فرستاد منو سنو شب بود ی سنو فقط نوبت داشت رفتم همون سنو اول میگفت نمیتونم چک کنم و فلان بعد گفت طول سرویکست 26 رفتم نشون دکترم دادم فرستاد منو سنو‌ دوباره اینبار داخلی باز گفت 26 رفتم نشون دکتر دادم دکتر گفت پساری باید بزاری ب سنوش اعتماد نکردم اخه همش میگفت نمیتونم چک کنم و فلان رفتم پیش ی دکتر خیلی خوب بندر عباس پساری بزارم خیلی شوک بدی بهم وارد شد خیلی اذیت شدم چقد گریه کردم?رفتم دکتر زهرا خشاوی خودش سنوم کرد شکمی گفت تو اصلا نیاز به پساری نداری طولت 40 من سنو اولیم خیلی شک کردم اخه واسه من انومالی 39بود یدفه بشه 26خیلیه خیلیی ولی بخاطر اینکه این شوک بهم وارد شد اذیت شدم تا جاییم درد میگیره میترسم واسه همین

1402/07/12 20:33

منم دکتر ی لحظه موقع شنیدن ضربان قلب ترسوند بعد دید رنگم پرید خندید گفت نترس چیزی نیس فقط کوچولوت خیلی شیطونه از زیر دستم در میره نمیزاره?

1402/07/12 20:34

پاسخ به

برو دکتر عفونت خوب نیست

رفتم پدر سگ *** دادا آزمایش نوشتهه. گفتم تا من ازمایش بدم تا جوابش میاد ایشالله تو بمیری.
120 اونجا فقط ویزیت دادم که ازمایش نوشت فقط.خوب خره آزمایش دادم آوردم که عفونت دارم دیگه
رفتم پیش زنان برام سفکسیم نوشت

1402/07/13 21:08

پاسخ به

ععع بلند شو یه چیز شیرین بخور هیچت نیست

اره تلقین نکن فدات هیچی نیست

1402/07/14 14:51

خانما ی گروه هستم الان دارن عکس بچه هاشون میفرستن ذوق میکنم با نگاه کردنشون کاش خودمون هم این چند ماه بگذره عکس کوچولوهامون بفرستیم

1402/07/14 14:52

پاسخ به

چقد زود

دوشنبه بعد ازظهر اومدن کرمانشاه . صبح ساعت ده رفتن.ولی چقد زود گذشت چقدم خوش گذشت

1402/07/14 15:25

قرار بود همدان بمونیم. کار انتقالی شوهرم درست نشد

1402/07/14 15:28

دیگه چه برسه 6 ماه

1402/07/14 15:32

گاهی دلم میگیره میگم اگه خانوادم بودن یه سر بهشون میزدم دلتنگیم رفع میشد
گاهی مثل همه زن و شوهرا با شوهرم بحثم میشه میگم اگه مامانم بود میرفتم خونش آروم میگرفتم میومدم. وقتایی که بحثم میشه میرم تو اتاق از غربت خفه میشم

1402/07/14 18:01