The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

خیانت دیده گان 💔

2318 عضو

ارههههه

1403/07/08 18:38

حالا هنوز ک نگرفته بعدشم این مردا بگیر نیستن تهش موس موس کنن

1403/07/08 18:38

از کجا فهمیدی

1403/07/08 18:38

ادم دلش میسوزه

1403/07/08 18:38

واای اون دیگ قابل هضم نیس

1403/07/08 18:38

ب تخم چپت که میخاد زن بگیره تو 3تا بچه داری بنظرم کسی که بخاد بره نمیشه بزور نگهش داشت تاکی مراقبت کنی ازش تاکیی

1403/07/08 18:39

رفیق شوهرم .بعدشم میخام برم خونه خاهرم راحت باشن باهم

1403/07/08 18:39

بیرون دیگه

1403/07/08 18:40

خب میگفتی برن بیرون شام کوفت کنن تو با این حالت چطور شام گذاشتی

1403/07/08 18:41

هیی وااای

1403/07/08 18:41

استوری کرده بود شوهرم بعو رفتم اینستاش دیدم به داداشش نوشته با کیایی اینم نگفته گفته سر کوچه منتظرم آخه من با مادرشوهرم سر رفتنم به خونه مادرم که نرو فلان روز برو جربحث کردم جمعه ها هم ناهار میریم اونجا شوهرم 4 میاد یا 3 بعد من این هفته نرفتم چون شوهرم نیومد دنبال همیشه خسته اس اما با داداشش با کله میره

1403/07/08 18:42

اووه

1403/07/08 18:43

اوفففف خواهر خدا سرکسی نیاره درکش خیلی سخته

1403/07/08 18:43

روزای عادی اره اما مریض ومهمون واقعا سخته

1403/07/08 18:43

🤦🤦🤦

1403/07/08 18:44

اره سختمه ولی من یه اخلاق سگی دارم ب شدت خوبم خدایی دلم نمیاد دلشو بشکونم

1403/07/08 18:44

بهش نگفتی چرا بهم دروغ گفتی

1403/07/08 18:44

راس میگی عزیزم میدونم دیدم و شنیدم

1403/07/08 18:45

بعد گفت خوابیده میدونم جنعه ها میخوابه زیادم میخوابه بعد دیدم این اومد داداشش کلید از من گرفت ماشین برد برسی کردم دیدم همون ساعت رفتن براساس پیاماشون بعد داداشش به من گفت اره میرم فلان چیز درست کنم بعد ساعت نزدیک نه بود زنگ زدم به داداشش گفتم پس سعید بیدار نشد از خواب گفت نمیدونم من دیدما طول کشید همیشه اگه اونجا بود زود میومد یه حس گفت بهم برم ببینم کفشش اونجاست یا ن نرفتم به من گفت باز نمیدونم من رفتم فلان چیز درست کنم دروغ گفتاااا 😑😑😑 بعد دیدم شوهزم زنگ زد 7 و30 رفته بودن 9 شب اومد

1403/07/08 18:45

خدا کمکت کنه

1403/07/08 18:45

اره با داداشش حرف میزنم حالا خوبه گفتم بدم میاد با اون بری جایی منم

1403/07/08 18:45

ممنونم

1403/07/08 18:45

قربانت خاهری

1403/07/08 18:46

باهم دو هفته هس قهرم سر دیر خوابیدنش

1403/07/08 18:46

ااه چ بد

1403/07/08 18:46