اوو مال گذشته رومیگی
ول کن فکرشونکن

بگو یه روز نره سرکار وقت بگیر ببر دارو میدن خوب میشه

برش بزن

باید هر ماه ی مبلغیو برام بریزه

منم فکرخودکشی میکردم یکی دوبار شوهرم فهمید ترسید منو فرستاد خونه بابام.خیلی بداخلاق کفر میگه دست بزن داره.
دیدم ارزش نداره بچهام داغدار کنم خانوادم. اون باید خودش بکشه

چرا من خیلی این کار می کنم

همش می گه مال خودمون بوده چون اون روز که پیداش کردم دیروز ظهرش هم رابطه داشتیم

راننده زن تو تهران بیشتر از مرده😢

آفرین. خب میکنی. شوهر *** من نمیده سوار شم با اینکه بلم قشنگ. فول فول. همه چیشو بلدم. میگه نه

ینی این بلاگرا چقد ب خودشون میرسن
ی بلاگر داداشش خیلییی جوون فوت کرده
اونم تازه 20روزش گذشته میگه باید برم ناخونامو ترمیم کنم😐
ی 40روز ترمیم نکن چی میشه

رفت وامدش چطوره مثل قبله تلفن هاش زیاد شده

یک کارت بردار رمزشو ندونی یا سوخته باشه بعد هر برج ی مبلغی بریز توش چون نمیتونی ازش پول برداری خیالت پی اون پول نمیره وقتی زیاد شدوچشم گیر ببر ی تیکه طلا بخر میشه پس انداز برا آیندت

حالا خوبه یا بد فال قهوه؟

اتفاقی قبلا افتادع هم میگه؟

از وقتی با این خره ازدواج کردم کلا شدم یه آدم دیگه
مجردی مربی قرآن بودم مذهبی بودم

کمه زیاد معلوم نیس واس من شوهر من وسواسه تو این چیزا بهم گیر میده وگرنه کسی ببینه اصلا متوجه نمیشه کدوم کوچیک کدوم بزرگ

دقیقا شده خبرنگار

دیشب به داداشش گفتم میام بچه هاروهم میزارم سر دلتون من دیگه نمیتونم خرجشون رو بدم

اگه بفهمه باهاش تلفنی حرف زدم نفرین میکنه

شوهرم امشب ماشین بهم داد کنار خودش خیلی غر غر کرد گفت دیگه نمیدهم ماشین را🥲

میگه دار ندار من این ماشین

اون برنامه ای ک روی گوشی دیگه ای میشه نصب کرد چیه؟

ولی بعد اون و قبل اون هیچی ازش ندیدم نمیبخشیدم پشیمون میشدم

اگه یه بار باش آدم ببخشه و شوهرم دیگه خیلی لاشی شده