پارسال مهرماه بود 7 مهربود رفتیم بیرون یکی زنگ زد بهش رفت چندمتر اونورترحرف زد گفت ننگراننباش خوبم بابا فدات بعدا زنگمیزنم جاییم.خدافظ
من فهمیدم زنه
حس ششمم خیلی قویع
اومدیم توراه گفتم گوشیتومیدی عکسارو ببینم
داد
شماررو برداشتم
شوهرم 6 غروب رفت سرکار
زنگ زدم ب زنه گفتم توکی شمارت توگوشیم هست یادمرفتع گفت زهرام از کرج 28 سالمه جدا شدم از شوهرم با مادربزرگم زندگی میکنماصالتا زنجانم
گفتم خو توباشوهرمن چیکارداشتی زنگزدی
گفت من.گفتم اره ساعت 5.گفت قرار بود برامکار پیداکنع گفتم گو خورد با جدوابادتو ک کار پیدا کنه
ب زنع گفتم بمولا لیاقتش کفتارای مث توعه ن منه 18 ساله
گفتم راستشو بگو ازکی باهاشی گفت بقران دومین بارمه زنگ زدم من نمیدونستم متاهله.دست از سر زنع برداشتم و زنگزدم ب شوعرم ریده بود ب خودش
1402/07/03 15:09