ارازل شل ول

1 عضو

???

1402/07/16 22:35

ممد پنج شنبه شب ک رفته بود کمک گف اینا اومدن حتی یه احوال منو نپرسیده بعد جمعه هم اومده فهمیده من زنگ زدم و بعد گفتن رفته بیمارستان ببین یه زنگ نزد ببینه زندم یا نه اینا ب درک فدا سر بچم بعد ممد میگه امشبم اومده خیلی سر سنگین بوده اینم جا گزاشته اومده بیرون اصن خدافظیشم نکرده

1402/07/16 22:37

پاسخ به

ممد پنج شنبه شب ک رفته بود کمک گف اینا اومدن حتی یه احوال منو نپرسیده بعد جمعه هم اومده فهمیده من زن...

وا درگیره با خودش انگار

1402/07/16 22:38

ببین اونروز ک اومدن سیسمونی دیدن انقد گفت و خندید هیچیش نبود

1402/07/16 22:38

پاسخ به

ببین اونروز ک اومدن سیسمونی دیدن انقد گفت و خندید هیچیش نبود

شاید حسادتش گل کرده وقتی بعدش ک رفته

1402/07/16 22:38

برقش میگیره انگار

1402/07/16 22:38

جناش اومدن دورش بقول مامانم?

1402/07/16 22:38

اصلا نمیدونم چشه

1402/07/16 22:39

محدث

1402/07/16 22:39

جان

1402/07/16 22:39

ممد نپرسیده از جنتی ک دخترش چشه

1402/07/16 22:40

پاسخ به

ممد نپرسیده از جنتی ک دخترش چشه

نه گفتم فردا ک از سرکار میاد بره بپرسه

1402/07/16 22:40

چقد بدم از ادمای مودی میاد

1402/07/16 22:41

بببن اینا خودشون هرکار میکنن بهترینه خدا نکنه ما یذره پامون کج برداریم دیگه لعنت خدا ب ما

1402/07/16 22:41

پاسخ به

بببن اینا خودشون هرکار میکنن بهترینه خدا نکنه ما یذره پامون کج برداریم دیگه لعنت خدا ب ما

شمام‌کاری نکردین والا

1402/07/16 22:43

مث جن یهو غیب میشین

1402/07/16 22:46

دو ماه پیش میخاستن برن مشهد به همه زنگ زدن خدافظی کردن بجز شوهر من نمیدونیمم چرا
بعد ممد به مامانش گف اره اگه حالا من همین رفتار بکنم اینا چقد توقع میکنن و اینا بعد مادرش به گوش اینا رسونده بود
ایناهم رسیده بودن مشهد
زنگ زدن ب ممد اینم ناراحت بود گوشیشون بر نداشت بعد همون موقعم چشماش برق زده بود
بعد دوباره خواهرشوهرم ب من زنگ زد یه حالت دعوایی گف داداشم کجاس گفتم چشاش برق زده خابیده گف زنگ زدیم جواب نداده گفتم خو چشاش برق زده شاید نمیتونسه جواب بده اینم گف زبونشو ک برق نزده و یه تیکه بار من کرد
منم رفتم گوشی دادم ب ممد گفتم ادامه دار نشه این بحث خدا شاهده هیچیم نگفتم بهش فقط او زر زر کرد

1402/07/16 22:47

اقا ممن تا ی چیزی میسه کمزدرد میگبرم

1402/07/16 22:47

مثل برق گرفتگی اعصابم خورده

1402/07/16 22:48

پاسخ به

دو ماه پیش میخاستن برن مشهد به همه زنگ زدن خدافظی کردن بجز شوهر من نمیدونیمم چرا بعد ممد به مامانش گ...

کثافت انگار ک تو جواب ندادی حتما خوشش نیومده ک جواب بده

1402/07/16 22:48

اقا دردکمری ک مثل رد برقه

1402/07/16 22:48

میپیچع

1402/07/16 22:49

دردا همشون شبا میان سراغ ادم

1402/07/16 22:49

بعد از همون موقع یکم سر سنگین شد
والا منکه ندیدمشون هرچی ممد میرف خونه مامانش اونم اونجا بود بعد ب من میگ اره اینم اینجور رفتار کرد امشب و اینا
بعد از وقتی اومدن سیسمونی دیدن و رفتن کلا قهر کرده

1402/07/16 22:49

مادربزرگم حالش بده?

1402/07/16 22:49