سلام مامانا توروخدا بیاید به من کمک کنید با مادر شوهر بد چکار کنم خیلی اذیتم میکنه خیلی بخدا پنج سال ازدواج کرد با یکبارم بهش بی احترامی نکردم ولی دالتون بخوام هرچی دوست داشته بهم گفته اذیتم کرده یعنی فقط بخاطرزندگیم و بچه ام دارم تحمل میکنم راه دوره ولی هروقت میریم ومیاد دلمومیشکنه مشکلش میدونی چیه چون خودش حمالی کرده انتظار داره من میرم اونجا براش کار کنم کار منظورم ظرف شستن وغذا پختن اینا نیست روستا زندگی میکنه انتظار داره مثلنا گوسفندداری کنم فلان کنم بسارکنم وگرنه کار خونه که من خودم توخونه خودمم میکنم بعد پشتم حرف میزنم جلورو میگه مثلنا پیش جمع میگه تنبله غذا بلد نیست درست کنه اون دوتا عروسام زرنگن ماشاالله .به شوهرم منطقی گفتم البته که طرف منو نمیگیره طرف مادرشو میگیره میگه عیب ندارن مدارا کن چکار کنم مادرمه حالا بعد پنج سال میخوایم ماشین بخریم بخدا تاالان با بی ماشینی ساختم الان که میخواد بخره گفتم راحت میشم حالا میگه هرجا بریم مثلنا مشهد مسافرت اینا مادرم میبرم دیگه طاقتم داره طاق میشه کم منو اذیت میکنه مسافران باید تحملش کنم اردیبهشت رفتیم مشهد با قطار پدرمو درآورد بسکه اذیتم کرد بعدشم اومد خونه کلی حرف بارم کرد رفت خونه اون یکی پسرش بیاید بگید من چکار کنم نمیخوام دعوا راه بندازم چون زندگیم خراب میشه بچه دوساله دارم میترسم چیزی بگم دخترموازم بگیرن
1403/08/08 14:46