مامان های ۱۴۰۲

136 عضو

کاشکی یکی دزک میکرد

1403/05/01 23:50

قربونت عزیزم

1403/05/01 23:50

رقیه ببین من چقدر فشار رومه از 20رچزگی نیکا رفتم سرکار اصن بعضی وقتا باورم نمیشه چجوری تونستم 😢

1403/05/01 23:51

همیشه بهت حق میدم

1403/05/01 23:51

هرچی بگی درسته
اما تو مادر قوی

1403/05/01 23:51

من چرا نتونستم استراحت کنم برای خودم بچمو شیر بدم لذت بچه داری ببرم من خیلی سختی تحمل مردم 😭😭من خیلی دلم میخواست 24ساعت کنار نیکا باشم هیچ وقت مجبور نشم به مادرشوهرم رو بندازم

1403/05/01 23:51

هووف خدا کمک کنه من غر نزنم دخترم گناه داره بزرگه خیلی حساس

1403/05/01 23:52

تازگیا خیلی منو اذیت می‌کنن کلافم کردن

1403/05/01 23:52

خانواده شوهر برن بمیرن

1403/05/01 23:52

آره خب بزرگه الان احتیاج به توجه خیلی بیشتری دارع

1403/05/01 23:52

😢😢😢

1403/05/01 23:52

کلافم میکنم با حرفاشون کارشون اذیتم از دستش

1403/05/01 23:52

میدونم چی میگی
باید رید بهشون

1403/05/01 23:53

از اشناییتون خوشبختم😄

1403/05/01 23:54

الانم تازگیا خیلی بهم تیکه انداختن فقط میگم خدایا خودت جواب بده من جواب نمی‌دم

1403/05/01 23:54

😑

1403/05/01 23:55

رقیه جون منم شرایط شمارو دارم کلا همیشه تنهام تنها دوران حاملگی گذروندم تنهام بچه بزرگ کردم

1403/05/01 23:55

ماهک بخدا منم تنهام من با اینکه نزدیک خونوادمم ولی بخدا اکثر کاراشو خودم میکنم صبح ها فقط پرستار میاد پیشش میمونه

1403/05/01 23:56

اخی😄

1403/05/01 23:57

خودم حموم میبرم غذاشو درست میکنم بیرون میبرم خدای نکرده مریض شه میمونم خونم نمیرم جایی

1403/05/01 23:57

😂😂😂😂

1403/05/01 23:57

اخ دلم خنک شد خدا بدترشو سرش بیاره
چقدر بد ذات

1403/05/01 23:58

ماهگ به اولی راحت بودم دوتا میشن خیلی سخت میشه

1403/05/01 23:58

همینن سعی کن همیشه با طایفه شوهر سرسنگینی باش و رفت آمد خیلی کم

1403/05/01 23:58

من که کلا با هردو خانواده دورم

1403/05/01 23:59