دیروز خاهرم خواهر کوچیکم رو اورده بود کلاس زبان تا خونه ما هم اومد ک کلاس اون تموم بشه بره دنبالش منم گفتم تا هستی پس الینارو بگیر برم ارایشگاه تازه 2ماهش شده بعد لباس پوشیدم رفتم نزدیک ارایشگا بودم ک شوهرم زنگ زده ک عمه اینا(مامانش) دارن میان اونجا گفتم عه من ارایشگاهم برداشته طلبکار میگه الان وقت ارایشگاه رفتن بود باید بری ارایشگاه برگرد برو و فلان اینا منم گفتم از کجا باید بدونم خب اونا میخان بیان طکلبار دعوا داره منم ول کردم برگشتم
1403/05/15 19:37