دیروز جلو در خونه مامانم اینا بودیم با مامانم و عروس خالم یه دفعه یکی از همسایه هامون ک دخترش باردار بود تو کوچه رد میشد یهو اومد سمت ما احوال پرسی اینا بعد من میخواستم رد شم برم تو خونه یهو دستمو کشید سمت دخترش گفت مامان جان این همونی ک گفتما دختر خاله فاطمه.اسم مامانمو گفت. بعد بهش گفت دستتو بکش روش اینم حامله شه من اعتقاد دارم
1402/09/28 21:10