شما فک کنید نهار خونه جاری دعوت بودیم مادر شوهر برگشت گف غذا بزار جلو حسین اینم گف خودش دستش دراز کنه برداره دعوا شد برادر شوهر گفت یه بار دیگه اینحوری حرف بزنی میزنم لهت میکنم بلند شد دست و صورتش شست تو عروسی شب ارایش و قر و رقص🙃🙃🙃

بعد خواهراش میکن گفتیم شهلا بود همه رو از خونه بیرون میکرد گفتم دقیقا بی احترامی نکردی تحمل بی احترامی هم ندارم

🤔😐😐😐😐

😂😂😂😂

😂😂

حالا دیروز به خواهرش اس دادم هستی بیام خونت نوشته رفتم دیدن کربلایی یعنی چند باره ها حتی نمیگه بعدش بیا

ول کن

ریدم به دهنش لیاقتشه شوهرش برینه

من که همه تو لیست سیاه گذاشتم

اصلا مهمان نواز نیستن

اصلا نرو ولکن قوم شوهرو
من هیجا بدون دعوت نمیرم

هر روز عصری میان خونم ولی ما نمیتونیم بریم

رو نباید بدی

گوه توش😬

من نمیتونم بی احترامی کنم عصری میان میوه و چیزی باشه درس میکنم بعد اینجوری جواب میده

با هرکسی مث خودش باید رفتار کنی

منم آدمی نیستم جواب بدم پس بهترین کار رفت و آمد نکردنه

👌👌👌

😂😂😂

من یجوری جواب میدم *** طرف بسوزه

تو بله

عررررررر😫دکتر گفت قندت یه خورده بالاس کلی چی نوشته نخورم😟

چقد خوابم میاد

مراقب باش

منم زیر پتو بغل شوهر میخوا بخوابم😈😜