برای جهاز خریدن خواهرم بود اومد رفتیم چیدیم دم عروسی خونمون شلوغ بود همش
به من که رسید قهر رفته بود خودم میرفتم میخریدم با بابامم بعد جهاز چیدنی تنها بودم همسایه اومد چید با عمم اینا ازشمال اومدن چیدن
یا سر زایمان خواهرم اومد بابام گفت بیاد شاید پشیمون شد برگشت سرخونه زندگیش😬باز همه ی اینا برا خواهرم بود
ولی من نه
برامن الان بابام نمیزاره بیاد که من نمیدونم باید چیکار کنم
حالا همیشه همه همه همه ی بدبختای مامانم بامن بود کتکاشو من میخوردم فوشاشو من میخوردم من همیشه خراب میشدم پیش همه بخاطر مامانم ولی اون حتی بخاطر من هیچ کاری نکرد
1402/09/16 15:21