نمی‌دونم.اصلا استرس نداشته باش بسپار به خدا

نترس خوبی فشارمون اینه فشارخون بالابارداری نمیگیریم

مرسی قشنگم

قربونت برم

پدر شوهر من میگف ممد منم اخمام میرفت تو هم
مادرشوهرم دعواش کرد ک مامانش ناراحت میشه نگو

این برادر شوهرت از صدتا خواهر شوهر پروتره
حالا خوبه باز خواهرشوهر نداری 😂😂😂

رابطه کلا از اول نداشتم پله هم نداریم
ولی همین ک پسرمو بغل میکنم بده

مرسی دورتون بگردم

بابااااا هبچییی کنارم نیست 😂😂😂😂😂😂

هعی خواهر اینقد زجر کشیدم فقط دعا دعا میکنم سونو اشتب شده باشه استراحت ندن یا سرکلاژ نشم

روز هفتم جشن داریم ودرکل یه سری رسوم خاص دارن

چون اسهال خوب نیست.شایدم درد روده هاته

محرمو بهونه کنم یا بگم سالگرد مادربزرگم نسده ؟صلا از مادرشوهرم خوشم نمیاد نمیخوام حرفی ک میخواد جلو بره

آره بگو بعد از چله بیان به عنوان مهمونی نه جشن بچتو ببینن و برن

تازه لباس برای دخترشون میگیرن یکلی شوینده و..سر سیسمونی میگیرن..ما بروجردیا از این رسما داریم.خیلی ها هم از زیرش درمیرن یا بها نمیدن ب دخترشون یا وضع مالی خوبی شاید نداشته باشن..ولی رسمی که از قدیم داریم سنگینه

بیخود نیس علاقه به پسرزایی بیشتره

دوسه روزه دردش بیشترشده.دکتر زنان گفت یه اکو قلب بدم تو بارداری..حالا قبلنا دادم اکو میگفتن چیز خاصی نیست.ولی شاید سالی یکبار اذیت می‌کنه.تو جفت بارداریام بیشتره دردش تا حالت عادی

گفتم ک بخاطر طول سرویکسم میخواد مطمئن بشه برا همون وگرنه خدایی خودمم خسته میشم هم از مطب نشستن هم پول خرج کردن

دوست من از38هفته تا42هفته دو روز درمیون سونو میرفت که مطمین بشه بچه سالمه

من نرفتم ولی اگه هم رفتی ب بهداشت نگو.چون بفهمن حالت افسردگی داری یا داشتی یه مهر قرمز میزنن ب دفترچه بارداریت وپروندت.من قبلنا یه افسردگی موقتی داشتم خوب شد با چند ورق قرص.صفحه اول دفترچم رو مهر قرمز زدن.تامدتها خانواده شوهرم تیکه مینداختن که مگه دیونه ای.مهر قرمز برای دیونه هاس و..گفتن تو بهداشت بهم اگه این مهر رو بزنیم.تو زایشگاه اذیتت نمیکنن وهواتو دارن..حالا من سه ه روز زایشگاه بودم خیلی دردا رو تحمل کردم وجیغ دادم نمیزدم ولی خیلی رفتارشون باهام بد بود وکتکم میزدن چون پاهام باز نمیشدودهانه رحمم خیلی کم باز شد تو اون سه روز..اصلا بیمارستان دولتی اهمیت زیادی قائل نمیشن واسه کسایی که احتمال داره بعد زایمان افسردگیشون عود کنه یا دچارش بشن..دیگه گفتم این بارداری اصلا اسمی از اون افسردگی کوتاه مدت 7,8سال قبلم که مشاوره میرفتم حذفی نزنم.دکتر من خودمم ن کسی دیگه

آره خداکنه.از این رفتارها نبینیم دیگه..من که اینسری باید سز بشم واز استرس زایشگاه دورمیشم ان شاءالله.ولی خداکمک همه مامانا کنه..

دکتر نوشته بود داخل سونو آزمایش دومرحله ای قند.میگن آزمایشگاهی که محلول نداره میگن برید صبحونه بخورید نمی‌دونم دیگه

پشم شیشه که حساسیت اوره . من تو یه گروه پرسیدم مادرا میگفتن و تو نت هم خوندم همینو نوشته بود . لایکو ضدحساسیت خوبه . من آماده خریدم که الیاف داخلیش هم لایکو ضدحساسیت هستش

بچه ها من رفتم دکتر دیروز
گفتم بچه پایین لقد میزنه گفت طبیعیه بچه همه جا لقد می‌کنه

مخصوصاً که فسقل ما بریچ هم هست

من بدبختم سه روز وسه شب درد وحشتناک کشیدم لگنم کوچیک بود.مامانمم زایمان اولش سه روز زایشگاه درد کشید خواهر زایمان اولش دو روز نیم..سه تامون زایمانامون سزارینه.مادربزرگ وخاله هامم سخت زابودن وهمه خاله هام دوتا بچه ی اولشون مرده بدنیااومد.مادربزرگمم چندتا بچه بدنیااورد‌ یامرده بودن با بعد دنبااومدن میمردن..چندین روز طول میکشیده دردوانقباضشون..خیلیییییی وحشتناک اذیت شدم انقدر ک اسم زایشگاه وزایمان‌وطبیعی میاد استرس میگیرم.ب کسایی که راحت زایمان میکنن خیلیی حسودیم میشه