ببین من چون خونریزی کردم مدام شکمم فشار میدادن من فقط داد میزدم از درد هر دفعه دکتر یا ماما میومد تو من میلرزیدم از ترش گوشت شکمم له شد از بس میرفتن و میومدن شکمم فشار میدادن و میگفتن هنوز خونریزی داره یا دستشون ارنج میکردن داخل وای وای نگم برات من با اشک و اه و ناله میگفتم خدایااا دیگ بسههه دیگ بسههه بند بیاد اینا منو ول کنن تا اومدن برام سوند زدن و بعدش ی عالمه لوله و میله و نمیدونم چی بود گذاشتن توم و رفتن ببین من سوزن ب سوزن بخیه رو میفهمیدمممم و میسوختمممم تا مقعدم بخیه خوردم متاسفانه بواسیرمم زد بیرون🥲😭
1403/05/15 05:18