ما دعوا کرده بودیم من قهر کردم 3 ماه رفتم خونه بابام
رفته بودم بانک عمه ی شوهرم منو دید گف چی شده و از این حرفا
منم برگشتم گفتم هیچی زن داداشت ریده تو زندگی پسرش چیز تازه ای نیس
گفتم هی به من میگه توهمن و خراب میکنم رو سرت خون من تو رگای ویهانه
گفتم برو بهش بگو بچه ماله تو و ابوله ببین من چه زرنگم بچه ی شمارو برداشتم اوردم خونه بابام تو که بلدی با پسرت بخوابی بزایی برو باز بخواب
1402/10/22 16:13