گفتمت خب
بعد ظهر شاید پتو هامو بشورم
انوق ساعت هشت صب تا نه ظرف میشستم
نه صب تا ده کلی ماهی شیتم و پولک هاشونو زدم و برش میزدم اینا
تا تمومشون کردم برنج دم کرد
(برا خونواده شوهرم)
اونوق شوهرمم زنگ زد گف مهمون دارم امشب
برنج دباره خیسوندم
مرغا رو تیکه تیکه کردم شستم تمیز کردم و باز با پیاز و زعفرون و ادویه اینا خیسوندم گذاشتم کنار
موند فق برنجو درست کنم
1402/11/02 13:58