The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

همه عشقا 💕🤱💕

62 عضو

😂بوی عطر و گو

1403/08/13 23:02

ها😂😂

1403/08/13 23:02

اره همون اعصبانیم کرد شامش نخورد بلند شد رفت منم زدم همه چی شکستم

1403/08/13 23:02

فضولن فقط

1403/08/13 23:02

اگ شوهر من میبود اونم میزد تلویزیونو میشکست😑

1403/08/13 23:03

وای چرا اینجوری کردی

1403/08/13 23:03

اره
حالا زندگی دخترای خودشون چقدر نفرین میکنن
بعد ما رو هم عذاب میدن با حرفاشون

1403/08/13 23:03

😕چرا خوب

1403/08/13 23:03

من اولین بارم بود این کار کردم. به حدی اعصبم ضعیف شده

1403/08/13 23:03

با شکستن چیزی درست نمیشه

1403/08/13 23:04

یکم اروم باش

1403/08/13 23:04

آرامشی تو زندگیم نیست از یه طرف بچم خستم می‌کنه از یه طرف کنترل کردنای مادرشوهر و پدر شوهر

1403/08/13 23:05

چهارشنبه عروسی پسر عمه شوهرمه
بعد شوهرم ماشین خریده من زنگ زدم خواهر شوهر کوچیکم ک برنامه بریزیم برای آرایشگاه
من تا قطع کردم پدر شوهرم زنگ زد شوهرم ک مادرت میگه چهارشنبه عصر بریم شاه پسر مرد ی امام زاده اییه
ینی دقیقا روز عروسی
چون خودشون نمیان
میخان ما هم نریم شوهرم گفت چهارشنبه ک عروسیه بزارین پنجشنبه یا جمعه
حالا عمه شوهرم و دختراش اون سری خونشون بودم ما هم با اونا بودیم محل نمیداد ب من ینی ک چرا با اینا اومدی چرا میری خونه خواهر شوهر من

1403/08/13 23:06

همش تخت کنترل هستم آزادی ندارم

1403/08/13 23:06

اخی عزیزم
بشین با شوهرت حرف بزن مشکلتونو حل کنین

1403/08/13 23:06

خوب مگه خونتون جدا نیست

1403/08/13 23:06

طبقه بالان

1403/08/13 23:06

ای بابا این همه جا رفتی طبقه بالاشون خونه گرفتی

1403/08/13 23:07

همون تا میام باهاش حرف بزنم میگه خستم شامش رو نمیخوره ... من زدم شکوندم وقتی درک نمیکنه

1403/08/13 23:07

حرف ننه باباشو گوش میده

1403/08/13 23:07

؟

1403/08/13 23:08

شوهرم اوردتم اینجا

1403/08/13 23:08

هر از گاهی

1403/08/13 23:08

یادمه نازنین خونتونم ک جدا بود
خیلی دخالت میکردن باردار بودی کلا شوهرت خونه نبود همش باغ بود پیششون

1403/08/13 23:08

ای بابا 😑

1403/08/13 23:08