چرا بعدش حسابم نکرد ؟ هر چی گریع کردم

اینقدر بهش محبت کن که زنا خودشونو پاره کنن نره سمتشون از هر لحاظ بهش اهمیت بده

زور بهش امده ناراخت شده بوده خب

شما چند سالتونه

اونم ناراحت بوده بخاطر حسش پریده انتظار داشته تو باز بری سمتش خالیش کنی

21

عزیزم

میخوام محبت کنم نمیتونم یعنی هر سری یه چیز پیدا میشه که برینه به اعصابمون یا مادرشوهر یا ماشین یا فوتبال

اره حقم داره

خوب تو هم ب زبون میگرفتیش و میگفتی میاد پیشت، در مورد چی حرف میزنه؟؟ ببین چی میگه ،این از سادگیش هس که میاد پیش تو میگه دختر

نزار هیچی جلوتونو بگیره

اره خویه میاد میگه پنهون کار نیس

دست خودم نبود ترسیدم نکنه با زنه راحت بشن و ...

عزیزی

شوهرمن از بس میدونه بهش گیرمیدم شک میکنه حتی مزاحمم داشته باش نمیگم بعم همین اذیتم میگنه

من مقصرم پس ؟

تو نزار تو اینقدر دلبری کن عشق بده تا نره سمت بقیه

هر دو

ولی تو کوتا بیا عزیزم

داشت میگفت یهو مهمون اومد منم گفتم ادامه ندم بگه حساس شده

بنظر من اشتباه کردی ،بهش میدون بده و بهش محبت کن مثل قبلا ، تا اگه خدای ناکرده چیزی بینشون باشه پیشت بروز بده هر چند با این اوصافی که تو میگی بعید میدونم چیزی بینشون باشه ولی اگر خدای ناکرده تو بهش پشت کنی و تحویلش نگیری ممکنه بعدا سمت اون خانمه همکارش کشیده بشه

ببین با شوهرت قبل زنش دوستش باش میفهمی چی میگم

خانما من شوهرم خیلی وابسته خانوادشه به من اصلا اونجوری نیست دوست دارم بکشمش سمت خودم منم ببینه چیکار کنم بنظرتون

تفاوت سنمون خیلی زیاده من دوست دارم برم بیرون و خرید کنم شوهرم میگه فقط تو خونه باش و خونه داری کن

خیلی پنهون کاره خواس از خودش تعریف کنه که اون زنه میگه تو چقدر خوبی که هواست به کارته به من نیس