خودشم تنها نیست ی پسرو دوتا دختر دارع

خیلی یعنی به تمام معنا پیر میشی

شوهرمم گفت اره اینجا کارگر میخان

به خدا پیرم کردن بیشتر دعوا همونم به خاطر اون ناست یعنی نباشن من زندگیمو با شوهرم بهشت می کنم همش تیکه میندازن دخالت نمیزارن

وای چقدربد

یه نذری چیزی کن که نیان

خانواده شوهر من خیلی سیاست دارن جلوی شوهر چقدر باهام خوبن شوهرم ک نیست نگاهمم نمی‌کنند

من حاضرم گوسفند بکشم ولی نیان😂

موهای جلوم سفید شدن من مجرد بودم هیچ موی سفیدی نداشتم

مال منم خیلی دخالت میکنن مخصوصاکه تک‌عروسم خیلی وقتهامیزنه به سرم طلاق بگیرم اما ....

منم اگه اونا نبودن دعوا نداشتم

ببین هرکی خانواده خودشو بیشتر دوس داره من همیشه ازشون تعریف میکردم اونام بد میگفتن می اومد بهم میگفت حتی جلو روشون زنگ میزد دروغهاشو فاش میکرد

بنظرتون به شوعرم چی بگم 🙁نمیخام دعوا بشه دخترم دفعه اخری دعوا کردیم بد ترسید همش جیغ میزد

نه خواهر بسوز بساز این زندگی خودته منم خودمو قوی کردم گفتم اجازه نمیدم کسی بگه واییی چطوری با پیرا می مونی این جور چیزااا گفتم اخرش باز من برنده هستم

امروز از زندگی خودم براتون میگم

بگو

بگو بعدی منم

دوستان هرکی توی زندگیش مشکل دارن خب

من سه ساله ازدواج کردم یک ساله شوهرم خیلی عوض شده نمیدونم چرا

من دو ساله ازدواج کردم

یه پسر شیش ماهه دارم

بگو

منکه حس میکنم این خانواده شوهر دعا چیزی به خوردشون میدن😂

شوهرم پسر عممه

منم به خدااا یه بار با شوهرم داشتیم میومدیم زنه پشت سرم گفت عین خرس میمونی بلد نیستی که به بچه برسی اومدم خونم منو اتیش ور داشت شوهرمم کتکم زد به خداا تقصیر اون نااا بود